X
   
 
    • محمد کریم فضلی؛ بنیانگذار گلرنگ

      از هیلتون تا افق کوروش

      همه ما گلرنگ را با شامپو‌های معروفش می‌شناسیم. اما جالب است بدانید که این شرکت که نام اصلی آن «گروه صنعتی گلرنگ» است، بیش از ۵۰ تا برند دارد و علاوه بر حوزه شوینده در حوز‌ه‌های مختلفی مثل مواد غذایی، دارو، تولید مواد اولیه و خرده‌فروشی نیز فعالیت دارد. برند‌هایی مثل اویلا، فامیلا، سافتلن و اَوِه هم جزئی از این مجموعه‌ هستند. محمد‌کریم فضلی، بنیان‌گذار این مجموعه، کار خودش را با فروش پودر در بازار تهران شروع کرد. او با امید و تلاش خود توانست در طی سالیان بعد یکی از بزرگ‌ترین هلدینگ‌های ایران را پایه‌گذاری کند.

      روز‌های شاد ولی ناهموار مدرسه

      محمد‌کریم فضلی در سال ۱۳۱۱ در شهر سرکان از توابع شهر تویسرکان همدان به دنیا آمد. پدرش از کسبه خوشنام شهر و مادرش نیز از خانواده‌ای علمی و مذهبی بود. محمد‌کریم علاقه بسیاری به تحصیل داشت و پدر و مادرش هم حامی و مشوق او در درس و مدرسه بودند. در آن دوران، کودکان در سرکان نمی‌توانستند بیشتر از کلاس چهارم را بگذرانند و محمد‌کریم مجبور بود برای ادامه تحصیل به تویسرکان برود. علاقه بسیار محمد‌کریم به درس و مدرسه باعث می‌شد تا شرایط سخت را نادیده بگیرد و این مسیر را طی کند. به پیشنهاد پدرش در کنار تحصیل، کار را نیز شروع کرد و بعد از مدرسه به مغازه پدرش می‌رفت. شغل پدر محمد‌کریم عطاری و عمده‌فروشی بود و البته صابون‌سازی می‌کرد.


      محمد‌کریم علاقه بسیاری به کار کردن داشت و کمک‌های بسیاری هم به پدرش کرد. برای مثال به گفته خودش وقتی کلاس چهارم بود، برای کمک به پدر دست به کار جالبی زد. او یک ماه لیستی از تمام اجناسی که مشتری‌ها از پدرش می‌خواستند؛ ولی در مغازه موجود نبود نوشت. لیست او شامل ریز‌ترین نکات مثل اینکه چند نفر درخواست قرقره یا سوزن داشتند نیز بود. محمد‌کریم پس از تهیه این لیست به پدر پیشنهاد کرد تا برای افزایش رضایت مشتری‌ها این اجناس را تهیه کند و پدرش هم از این کار پسرش خوشحال شد.


      مادر محمد‌کریم زمانی که او در کلاس ششم بود، فوت کرد و این موضوع باعث تغییراتی در مسیر زندگی‌اش شد. محمد‌کریم بعد از کلاس ششم به‌خاطر شرایط خانواده و سخت بودن رفت‌و‌آمد، درس را رها کرد و پیش پدرش به‌صورت تمام وقت مشغول شد. او تا ۲۰ سالگی کنار پدر کار می‌کرد و تجارب زیادی مثل نوشتن حساب دفتری و نحوه تولید صابون را به‌طور کامل آموخت. محمد‌کریم در همان سال ازدواج کرد و برای پیشرفت بیشتر تصمیم گرفت تا همراه همسرش به همدان برود.


      همدان؛ قدم اول ماجراجوی جوان

      محمد‌کریم به‌همراه همسر خود به همدان مهاجرت می‌کند و به‌عنوان تحصیل‌دار و منشی در یک تجارت‌خانه‌ مشغول به کار می‌شود. انگیزه او برای رشد و پیشرفت در کار بسیار بالا بود و او در کنار کار‌های خود، محیط کار را نیز تمیز می‌کرد و حتی برای مشتریان آنجا چایی می‌آورد.


      مدیریت تجارت‌خانه نیز شوق و انگیزه محمد‌کریم را در کار می‌بیند و بعد از گذشت ۳ ماه، پیشنهاد حسابداری و دفتر‌نویسی تجارت‌خانه را به او می‌دهد. محمد‌کریم با مطالعه دفاتر حسابداری تجارت‌خانه متوجه می‌شود که انجام این کار برایش سخت است. اما نا‌امید نمی‌شود و برای یادگیری حسابداری بعد از کار به آموزشگاهی در همدان می‌رود و هم‌زمان با دوره آموزشی، دفاتر حسابداری تجارت‌خانه را نیز مطالعه می‌کند.


      محمد‌کریم بعد از گذشت ۳ ماه حسابداری را به‌طور کامل می‌آموزد و کارش را به‌عنوان حسابدار در تجارت‌خانه شروع می‌کند. محمد‌کریم به‌مدت یک‌ سال دفاتر حسابداری تجارت‌خانه را می‌نویسد و به‌گفته خود با اینکه در این حوزه تازه‌کار بود؛ اما توانسته بود دفتر حسابداری را به قدری خوب و تمیز بنویسد که اداره دارایی آن را قبول داشت. محمد‌کریم تجارب خوبی را در تجارت‌خانه داشت اما او به دنبال اهداف بالاتری بود و به‌همین دلیل در نهایت، پس از سفر به چند شهر دیگر تصمیم می‌گیرد به‌همراه همسر خود به تهران مهاجرت کند.


      تهران؛ قدم دوم در دورانی سخت

      محمد‌کریم در سال ۱۳۴۰ به‌همراه همسر خود برای پیشرفت به تهران می‌آید. اما در اوایل دهه ۱۳۴۰، ایران مشکلات اقتصادی بسیاری داشت و نخست‌وزیر وقت هم دکتر امینی این موضوع را اعلام عمومی کرده بود. به‌همین دلیل کار پیدا کردن سخت بود و محمد‌کریم هر روز ناکام از یافتن کار به خانه بازمی‌گشت. شرایط او به قدری سخت شده بود که حتی توانایی پرداخت اجاره خانه خود را نیز نداشت. اما نا‌امید نمی‌شد و هر روز با انگیزه به‌دنبال کار می‌رفت.


      با اینکه رفته‌رفته شرایط زندگی محمد‌کریم سخت‌تر می‌شد؛ اما همیشه جمله‌ای را در ذهن خود داشت: «زندگی یعنی امید و حرکت» و با همین جمله بود که هر روز با انرژی به‌دنبال کار می‌رفت.


      محصولی به اسم «پودر»

      یک بار که در بازار به‌دنبال کار بود، چشمش به محصولی به‌نام «پودر ظرفشویی اورال» می‌افتد. آدرس آن را پیگیری می‌کند و به مغازه اصلی آن مراجعه می‌کند. پس از صحبت و مذاکره، صاحبان پودر قبول می‌کنند تا محمد‌کریم مسئول فروش پودر آن‌ها در بازار شود. محمد‌کریم کار فروش خود را از بازار سبزه میدان و امین‌الملک شروع می‌کند؛ ولی نتوانست هیچ پودری را بفروشد.

      اهالی بازار با پودر ظرفشویی آشنا نبودند و صاحبان آن هم برای محصولشان هیچ تبلیغی نکرده بودند. این موضوع باعث شده بود تا محمد‌کریم، کار سختی برای فروش داشته باشد و روز‌های زیادی را بدون فروش سپری کند. او در نهایت توانست مقداری پودر ظرفشویی را به صورت امانی در بازار امین‌الملک برای فروش بگذارد. اما این کار هم نتوانست باعث فروش بهتر آن‌ها شود و محمد‌کریم نتوانست از فروش پودر‌های ظرفشویی پول زیادی بدست آورد. اما در طول زمانی که به مغازه‌های مختلف سر می‌زد با بسیاری از کسبه آشنا و حتی با برخی از آن‌ها دوست هم شده بود. این شبکه ارتباطی باعث اتفاق جالبی در ادامه برای محمد‌کریم شد.


      پیشرفتی از جنس «فوم»

      محمد‌کریم به چند نفر کسبه‌ای که بیشتر با آن‌ها آشنا بود، سپرده بود تا اگر بتوانند کاری برای او پیدا کنند. یکی از همین کسبه به نام آقای حریری بعد از چند روز محمد‌کریم را به مغازه آقای نقی‌زاده مختاری و شرکایش که پودر دو کاره لباس‌شویی و ظرفشویی «فوم» را تولید می‌کردند، معرفی کرد.


      اوضاع فروش آن‌ها نیز خوب نبود و حتی دلال‌های باسابقه‌ هم نتوانسته بودند برای فروش بیشتر آن‌ها کاری انجام دهند. محمد‌کریم پس از مراجعه به آنجا، آن‌ها را راضی می‌کند تا برای امتحان، یک کیلوگرم پودر به او بدهند تا برایشان بفروشد. محمد‌کریم پس از گرفتن پودر دوباره به مغازه آقای حریری مراجعه و ماجرای فروش پودر فوم را برای او تعریف می‌کند. آقای حریری هم پس از اندکی فکر سفارش یک کارتن پودر را به محمد‌کریم می‌دهد. او هم با خوشحالی به مغازه مختاری بازمی‌گردد و سفارش را به اطلاع آن‌ها می‌رساند.


      آن‌ها از کار محمد‌کریم تعجب می‌کنند که چگونه یک جوان توانسته در مدتی کوتاه یک کارتن از پودر فوم را بفروشد. حریری دوست داشت به محمد‌کریم کمک کند و علاوه بر فروش پودر، آن را به سایر مغازه‌داران نیز تبلیغ می‌کرد و از کیفیت خوب محصول می‌گفت. در ادامه محمد‌کریم توانست با کمک حریری، حوزه فروش خود را گسترده‌تر کند و به کل بازار پودر بفروشد. با فروش خوب پودر هم اوضاع محمد‌کریم بهتر شد و هم مختاری به فکر تأسیس کارخانه تولید پودر بیفتد.


      کارخانه‌ای ناموفق اما مهم

      مختاری برای تولید پودر به اروپا سفر می‌کند و خط تولید آن را به ایران می‌آورد. اما کارخانه به‌دلیل اختلافات مختاری و شریکش آن طور که باید نتوانست به کار خود ادامه داده و در نهایت به برادران «لاجوردی» واگذار شد. محمد‌کریم هم از طرف مختاری به آن‌ها برای فروش پودر «برف» معرفی شد. اما این همه ماجرا نبود؛ محمد‌کریم در اوایل کارخانه پودر، مدتی به کارخانه دیگر شریک مختاری که در آن مایع ظرفشویی و سفید‌کننده تولید می‌شد رفت و نحوه تولید آن دو را به‌طور کامل یاد گرفت. محمد‌کریم با تجربه‌ای که در تولید و توزیع مواد شوینده‌ای مثل پودر، مایع ظرفشویی و سفید‌کننده آورده بود، در اواسط دهه ۴۰ تصمیم می‌گیرد کار خود را شروع و وارد دوره جدیدی از زندگی خود شود.


      اولین روز‌های استقلال ماجراجوی سرکانی

      آشنایی با روند تولید مواد شوینده به‌واسطه سالیان سال تجربه صابون‌سازی، تولید پودر و … این انگیزه را به محمد‌کریم می‌دهد که بخواهد کارگاه تولیدی خودش را تأسیس کند. برای همین، او در اواسط دهه ۴۰ کارگاهی کوچک را در تهران دایر و به‌کمک یک کارگر شروع به تولید مایع ظرفشویی و سفید‌کننده می‌کند. محمد‌کریم درباره انگیزه‌اش برای شروع تولید مواد شوینده می‌گوید:


      «من چون علاقه‌مند به کار تولید و صنعت بودم و می‌دیدم که کشورهای پیشرفته با تکیه بر تولید و صنعت پویا و فعال به توسعه و عظمت رسیده‌اند و ما به‌‌رغم همه توانایی‌ها و ظرفیت‌های کم‌نظیرمان، به مصرف‌کننده محصولات بعضاً دست چندم آن‌ها تبدیل شده‌ایم، به فکر افتادم که تمامی سعی و تلاشم را صرف کنم تا در کشور خودم بتوانم یک کار تولیدی و صنعتی بزرگ را پایه‌ریزی کنم و از این راه سهم خود را به میهن و هم‌میهنانم ادا کنم. همیشه نگران و ناراحت بودم که چرا ما باید همه چیز را وارد کنیم و خود نظاره‌گر کار و پیشرفت دیگران باشیم؟ ناراحت کننده‌تر اینکه می‌دیدم هم‌وطنانم به مصرف کالاهای خارجی افتخار هم می‌کردند و دنبال این گونه کالاها بودند. بنابراین، با افرادی شروع به همکاری کردم که بتوانم از آن‌ها کارهای تولیدی بیاموزم. چون می‌دیدم که از این طریق کارآفرینی به‌خوبی امکان‌پذیر است».


      هیلتونی ایرانی برابر با آمریکایی

      محمد‌کریم برای فروش محصولات خود به مکان‌های مختلفی مثل هتل هیلتون (هتل پارسیان استقلال) می‌رفت و توانسته بود با رئیس اداره خرید آنجا که فردی به‌نام جمیل شرکا بود، دوست شود. در یکی از روز‌هایی که به هتل برای فروش مایع‌ ظرفشویی و سفید‌کننده رفته بود، آقای جمیل به او پیشنهاد جدیدی برای همکاری می‌دهد.


      در هتل هیلتون از پودر شوینده‌ای آمریکایی مخصوص ماشین لباسشویی برای شست‌وشو استفاده می‌شد و آقای جمیل شرکا به‌دنبال جایگزین آن بود. او پیشنهاد پودر جایگزین را به محمد‌کریم می‌دهد و محمد‌کریم هم از او مقداری از پودر آمریکایی را برای آزمایش می‌خواهد تا بتواند مشابهش را تولید کند. آقای جمیل از کار محمد‌کریم تعجب می‌کند؛ اما در نهایت مقداری از پودر را به‌عنوان نمونه به او می‌دهد. محمد‌کریم به خانه باز‌می‌گردد و شروع به وارسی آن می‌کند. او در بررسی‌های خود متوجه می‌شود که ماده ساخت این پودر کار سختی نیست و مواد اولیه آن همانند پودر «فوم» بود که با نحوه تولیدش آشنایی داشت. محمد‌کریم تصمیم می‌گیرد تا با خرید تجهیزات، کار تولید پودر شوینده را شروع کند.


      او به بازار می‌رود و تجهیزات مخصوص مثل ماشین رنده‌کن صابون را تهیه می‌کند و با تهیه مواد اولیه مورد نیازش در نهایت ۵ کیلوگرم از پودر مد‌نظر هتل را می‌سازد. به هتل می‌رود و پودر را به آقای جمیل برای آزمایش می‌دهد و او هم به محمد‌کریم می‌گوید که فردا برای گرفتن نتیجه به هتل بازگردد. محمد‌کریم به‌جای فردا عصر همان روز به هتل مراجعه می‌کند تا نتیجه کارکرد محصولش را جویا شود. دو لباسی که با پودر او و آمریکایی شسته شده بود را برایش می‌آورند و به محمد‌کریم می‌گویند که پودر او به‌خوبی نمونه آمریکایی تمیز می‌کند؛ ولی سفیدی و درخشانی آن را ندارد. محمد‌کریم هم ناامید نمی‌شود و به آقای جمیل پیشنهاد ساخت دوباره پودر را می‌دهد. او هم قبول می‌کند و محمد‌کریم دوباره دست به کار می‌شود.


      محمد‌کریم این بار به فرمول پودر خود مواد دیگری مانند سفید‌کننده را نیز اضافه می‌کند و دوباره برای آزمایش پیش آقای شرکا می‌رود. نتیجه کار این دفعه جالب بود؛ پودر محمد‌کریم دقیقاً مثل نمونه آمریکایی شده بود و آقای شرکا هم به محمد‌کریم پیشنهاد تولید کل پودر مورد نیاز هتل را می‌دهد. محمد‌کریم هم قبول می‌کند؛ ولی خواهش می‌کند که بهش زمان دهند تا بتواند مقدار مورد نیاز را تولید کند. چون که کارگاهش کوچک بود و توانایی تولید حجم‌های بالا را نداشت.


      محمد‌کریم در ابتدا به‌دلیل کوچک بودن محیط کارگاهش مجبور شد تا مواد و دستگاه‌های تولید پودر را به خانه خود ببرد وسری اول پودر را در حمام و آشپزخانه‌اش تولید کند. محمد‌کریم به‌کمک همسرش توانست ظرف مدت یک هفته با سعی و تلاش شبانه‌روزی، ۱ تن (هزار کیلوگرم) پودر را تولید و به هتل ارسال کند.


      محمد‌کریم، اسم این پودر را «گلرنگ سوپر» می‌گذارد و با تولید آن مسیری جدید در زندگی‌اش آغاز می‌شود. رفته‌رفته محمد‌کریم با اضافه کردن امکانات مورد نیاز، تولید پودر را در کارگاهش آغاز کرد و حجم تولید خود را نیز افزایش داد. در ادامه با افزایش تقاضا، محمد‌کریم محیط بزرگ‌تری را برای کارگاه خود انتخاب می‌کند و تعداد کارگر‌های خود را به ۱۲ نفر افزایش می‌دهد. محمد‌کریم دیگر در مسیر رشد قرار داشت و به‌همراه کسب‌و‌کارش با اهداف جدیدی به دهه ۵۰ وارد شد.


      پاکشو و دهه سینوسی ۵۰

      محمد‌کریم علاوه بر هتل هیلتون، پودر گلرنگ سوپر را در بازار نیز توزیع و در ادامه محصولات دیگری مثل جرم‌گیر، شیشه‌شوی و همچنین نرم‌کننده حوله و لباس را به سبد تولید خود اضافه می‌کند. به‌گفته محمد‌کریم، او در کنار تولید به بازاریابی نیز اهمیت می‌داد و محصولات تولیدی خود را مکان‌های مختلفی مانند بیمارستا‌ن‌ها، هتل‌ها و حدود ۵۰ سازمان‌ دولتی با نام « مؤسسه تولیدی و شیمیایی گلرنگ» یا «گلرنگ» می‌فروخت. در سال ۱۳۵۱، تعداد کارمندانش به ۳۶ نفر می‌رسد و محمد‌کریم تصمیم می‌گیرد برای رشد بهتر محیط کارخانه‌اش را به محیط بزرگ‌تری انتقال داده و محصولاتش را تحت نام «پاکشو» به بازار عرضه کند. شایان ذکر است که پیش از «پاکشو» کارخانه محمد‌کریم تحت نام گلرنگ فعال بوده، اما این فعالیت با نام برند و بسته‌بندی اختصاصی بعد از تأسیس «پاکشو» آغاز شده است.

      ناگفته نماند که شروع فعالیت پاکشو با مشکلاتی هم همراه بود. در سال‌های ۱۳۵۱ و ۱۳۵۲ با افزایش قیمت نفت، قیمت مواد اولیه نیز افزایش پیدا کرد و چون این مواد فقط به ایران وارد می‌شد، قیمتشان تحت تأثیر نفت بالا می‌رفت. این موضوع باعث ایجاد ضرر و زیان برای بسیاری از تولید‌کنندگان صنعت شوینده از جمله شرکت پاکشو شده بود. محمد‌کریم در ابتدای راه خود بود و نمی‌توانست با ضرر، کارخانه را سرپا نگه دارد. او برای نجات کارخانه دست به ابتکار جالبی می‌زند و شروع به واردات ماشین‌آلات، ماشین‌های بیمارستانی، زمین‌شوی و… از انگلستان کرده و با سود آن کارخانه را حفظ می‌کند. مشکلات نفتی ایران تا سال ۱۳۵۳ حل می‌شود و شرکت پاکشو تا سال ۱۳۵۷ به رشد و توسعه خود ادامه می‌دهد. اما انقلاب ۱۳۵۷ و دهه ۶۰ محمد‌کریم و پاکشو را در مسیر جدیدی قرار می‌دهد.

      تاب‌آوری از جنس صادرات

      با شروع جنگ، مشکل ارزی برای کشور به‌وجود آمد و محمد‌کریم دیگر نمی‌توانست مواد اولیه برای تولید محصولات وارد کند. شرکت پاکشو دوباره وارد بحران جدی شده و در مرز تعطیلی قرار گرفته بود. محمد‌کریم مدتی حقوق کارگران را پرداخت کرد؛ ولی در ادامه نمی‌توانست با این شرایط ادامه دهد. از طرفی علاقه‌ای هم به بازخرید کارگرانش نداشت. به‌همین دلیل به‌دنبال راه‌حل جدیدی برای سرپا نگه‌داشتن کارخانه‌اش رفت. او پس از مدتی فکر و جست‌و‌جو راه‌حل جالبی برای خروج از بحران به ذهنش رسید.

      محمد‌کریم متوجه شد که می‌تواند کالاهایی مانند میوه و سبزی را به انگلستان صادر کند. او در ابتدا مقداری سیر را صادر کرد و در ادامه پس از موفقیت در این کار، محصولات دیگری مانند میوه و شیرینی‌های ایرانی مانند سوهان قم و گز اصفهان را نیز به سبد صادراتی خود افزود. با اینکه کارخانه نیمه‌تعطیل بود؛ اما محمد‌کریم با روش جدید درآمدی خود، هزینه‌ها و حقوق کارگران را پرداخت می‌کرد و این مسیر تا اواخر دهه ۶۰ ادامه داشت.

      با بهبود شرایط در اواخر دهه ۶۰ شرکت پاکشو نیز به مدار تولید بازگشت و با شروع دهه ۷۰ مسیر جدیدی از توسعه برای شرکت آغاز شد.

      نسل جدیدی از مدیریت و توسعه

      مهدی فضلی، فرزند محمد‌کریم، از اواخر دهه ۶۰ به مجموعه اضافه شد و در کنار پدر خود به توسعه و گسترش کارخانه پرداخت. در اوایل دهه ۷۰، محمد‌کریم از سمت مدیریتی خود کناره‌گیری و کار‌ها را به مهدی واگذار کرد و خود به‌عنوان پدر معنوی در کنار مجموعه قرار داشت.

      مهدی فضلی پس از شروع به‌همراه تیم تحقیقاتی شرکت در طی سالیان بعد محصولات جدیدی از جمله شامپو و مایع دستشویی را به سبد محصولات پاکشو اضافه کرد و محصولات کارخانه با نام گلرنگ به‌صورت گسترده در بازار در حال توزیع بودند. توسعه و رشد شرکت ادامه داشت و در اواخر دهه ۷۰ شرکت پاکشو تولید مواد اولیه صنعت شوینده را شروع کرد. با گسترش کار شرکت در سال ۱۳۸۲ «گروه صنعتی گلرنگ» به ریاست هیئت‌مدیره محمد‌کریم فضلی و انتخاب دکتر مهدی فضلی به سمت مدیرعاملی تأسیس شد.

      گلرنگ بر مدار توسعه

      گروه صنعتی گلرنگ از دهه ۸۰ و در طی زمان برند‌های جدیدتری مانند اکتیو، اَوِه و سافتلن را با تولید محصولات متنوع مانند انواع مختلف شامپو، دستمال کاغذی و مواد شوینده به سبد محصولات خود اضافه می‌کند. با توجه به اهمیت آموزش و ارتقا علمی دانش افراد، گروه صنعتی گلرنگ در سال ۱۳۸۶ با هدف تربیت کارآفرین و تأمین نیروی انسانی ماهر گروه صنعتی گلرنگ تأسیس می‌کند. همچنین این مجموعه در همان سال برای حمایت از کودکان قراردادی را با یونیسف با پیام «با کودکانمان مهربان باشیم» امضا می‌کند.

      فعالیت گروه صنعتی گلرنگ در ادامه باز هم افزایش یافته و این گروه در سال ۱۳۸۸ با افتتاح فروشگاه‌های زنجیره‌ای «افق کوروش» به حوزه خرده‌فروشی ورود می‌کند. امروزه این مجموعه بیش از ۲ هزار فروشگاه در سراسر ایران دارد. در دهه ۹۰ نیز توسعه گروه صنعتی گلرنگ ادامه یافته و این گروه وارد تولید حوزه انواع مواد غذایی و دارو می‌شود. در سال ۱۳۹۲ مجتمع تجاری، فرهنگی و تفریحی کوروش (کوروش مال) توسط این مجموعه افتتاح می‌شود که یکی از بزرگ‌ترین مراکز خرید ایران است.

      امروزه گروه صنعتی گلرنگ با بیش از ۴۰ هزار نفر همکار و بیش از ۵۰ برند یکی از بزرگ‌ترین هلدینگ‌های صنعتی ایران است که محصولات متنوع خود را به کشور‌های مختلف نیز صادر می‌کند.

      پایان مسیر ماجراجوی سرکانی

      محمد‌کریم فضلی با بیش از نیم قرن سابقه کارآفرینی در اردیبهشت سال ۱۳۹۹ فوت می‌کند و مهدی فضلی، مسیر پدر را ادامه می‌دهد. محمد‌کریم فضلی با شرایطی سخت کار خودش را شروع و آن را یکی از بزرگ‌ترین مجموعه‌های صنعتی ایران کرد.