شاید داستان پیکان به خودی خود درباره یک خودروی سواری نباشد و پیکان فقط نتیجهای از یک مسیر باشد. مسیری که تجارب جالبی را قبل و بعد این خودرو تعریف میکند. بله، این داستان سر دراز دارد و در سالهایی نه چندان پر از امید شروع و به ایجاد یک امپراطوری در ایران ختم میشود. برای شروع داستان، بهتر است به سالهای اولیه ۱۳۰۰ بازگردیم.
دوران کودکی، آرزوهای بزرگ
احمد خیامی در سال ۱۳۰۳ و محمود خیامی در سال ۱۳۰۸ در شهر مشهد و در خانوادهای مذهبی چشم بر جهان گشودند. خانواده خیامی بر اصول اخلاقی تأکید زیادی داشتند و همه اعضای خانواده، یار و همراه یکدیگر در تمامی مشکلات و سختیها بودند. به گفته احمد، او و محمود، بزرگترین حامیان یکدیگر برای گذراندن روزهای سخت بودند.
سید علیاکبر خیامی، پدر احمد و محمود، صاحب ۹ فرزند (۶ دختر و ۳ پسر) و از کسبههای خوشنام مشهد بود. او در آن زمان بیشتر به شغل بنگاه باربری مشغول بود و تعدادی هم کامیون داشت. علیاکبر خیامی، بنا بر نیاز بازارِ آن زمان مشهد، تجربهای نیز در مدیریت گاراژ داشت و شاید علت انگیزه احمد و محمود برای آشنایی بیشتر آنها با خودروهای سواری بههمین دلیل بوده است. به گفته احمد، شهر مشهد در آن دوره، شهر درشکهها بود و کمتر کسی از اتومبیل استفاده میکرد. اما دو برادر در سنین بسیار کم با علاقهای که به اتومبیل پیدا کرده بودند، قول ساخت شرکت خودروسازی را به یکدیگر میدهند.
احمد، عاشق کارهای فنی بود و به مدرسه و آموزشهای رسمی علاقه زیادی نداشت. از این رو، پس از کلاس نهم، دبیرستانش را ترک کرد؛ اما برخلاف او، محمود تحصیلاتش را تا مرحله دیپلم ادامه داد. احمد پس از ترک مدرسه، شغلهای مختلفی مانند شاگردی و خریدوفروش را تجربه کرد؛ ولی هیچوقت از علاقه دیرینه خودش عقب ننشست. او در خردسالی، همه آرزویش این بود که یک موتورسیکلت را جایگزین دوچرخهاش کند. وقتی توانست یک موتورسیکلت کهنه را بهصورت نقد و اقساط خریداری کند، چشمش به اتومبیلهای معدودی بود که در آن سالها از خیابانهای مشهد عبور میکردند.
در آن زمان، اتومبیل یک وسیله اشرافی و بسیار گران محسوب میشد و احمد نمیتوانست با درآمد فعلی خودش، اتومبیلی بخرد. اما با علاقهای که به کارهای فنی داشت، توانست به زودی با اتومبیل آشنا شود و بعدتر در گاراژی که در مشهد افتتاح کرد، به تعمیر آن بپردازد. علاقه او به اتومبیل بهقدری زیاد بود که حتی با وجود چندین هزار نفر کارگر در کارخانهاش، هر وقت اتومبیلش ایرادی پیدا میکرد، آستینها را بالا میزد و مشغول تعمیر آن میشد. جالب است که در آن زمان، تولید پیکان هم به حدود ۱۰۰۰۰۰ در سال رسیده بود!
سالهای روسی – انگلیسی، روزنههایی از امید
در سال ۱۳۲۰، کشور ایران به اشغال نیروهای روسی و انگلیسی درآمد و اتفاقاً احمد هم تجربه جدید خود را در بازار با خریدوفروش کالا شروع کرد و با دنیای اقتصاد بیشتر آشنا شد. در آن دوره، کامیونهای علیاکبر خیامی به تصرف نیروهای روس افتاد و او از ادامه کسبوکار باربری انصراف داد. احمد هم در همان دوره بود که از دبیرستان انصراف داده بود و بیشتر وقتش را در بازار مشهد به خریدوفروش و تجارب جدید صرف میکرد. با گذشت ۵ سال، ایران از تصرف نیروهای روس و انگلیسی خارج شد و در آن زمان احمد، پدرش را راضی کرد تا سرمایهای را برای راهاندازی کسبوکار در اختیار پسرانش قرار دهد. در نتیجه احمد به کمک آن سرمایه توانست گاراژی (به گفته احمد کارواش) را در فلکه برق مشهد بخرد. در ابتدا آنها به شستوشوی خودروهای سواری مانند کامیون، اتوبوس، اتومبیل، تعمیرات و گریسکاری پرداختند. احمد، مسئول کارهای مالی و محمود، مسئول کارهای فنی شده بودند و پدرشان هم صندوقدار بود. البته شایان ذکر است که احمد، مدتی بعد از شروع کار همه چیز را به پدر و برادرش سپرد و با تجربهای که در دوران جوانی از خریدوفروش کالا داشت، برای تجارت عازم خرمشهر شد تا تجارب خوبی را در حوزه مکاتبات تجاری و تجارت بینالملل کسب کند. البته این تجربه، کوتاه بود و او بعد از مدتی به مشهد و کارواش پدری خود بازگشت. همزمان با پایان اشغال روسیه در سال ۱۳۲۵ و برقراری امنیت در کشور، رفتوآمد زائرین مشهد دوباره شروع شد و این امر موجب رونق دوباره کسبوکار و حملونقل به مشهد گردید. نیاز بازار به مهارت برادران خیامی در تعمیر اتومبیل موجب رشد و رونق در کسبوکارشان شد.
تمایلات سیاسی، عاملیت فروش بنز
احمد خیامی با اینکه در سنین جوانی ترک تحصیل کرده بود؛ اما همیشه اهل مطالعه بود و بهگفته خودش، هر شب تا چند خط کتاب نمیخواند، خوابش نمیبرد. همچنین خیلی اهل سیاست بود و همیشه در محافل سیاسی حضور فعال داشت. حتی در آن دوره از حامیان دکتر مصدق و عقاید ملی او و از طرفداران ملی شدن صنعت نفت بود. اما این شهرت، بعدها در سال ۱۳۳۲ کار دستش داد و به اجبار او را (بهصورت موقت) راهی تهران کرد. البته مدتی بعد با حل شدن مشکل سیاسیاش دوباره به زادگاه خود بازگشت.
با این اینکه کودتای ۲۸ مرداد از جمله سیاهترین روزهای تاریخی کشور است؛ اما برای احمد خیامی، این سفر اجباری آغاز تجربهای جدید شد. در زمان حضور او در تهران، روزی چشمش به خودروی بنز مدل ۱۸۰ در پشت شیشه نمایندگی میافتد و همانجا تصمیم میگیرد تا نمایندگی آن را در مشهد از آن خود کند. با انگیزه بالای احمد و مذاکره خوب با احمد سودآور که در آن دوره به همراه برادرش صمد سودآور در تهران نمایندگی بنز را داشتند، توانست نمایندگی بنز را در مشهد بگیرد. مدتی بعد نیز بهدلیل فروش بالایی که داشتند، از طرف شرکت بنز یک اتومبیل بنز به آنها هدیه داده شد. همزمان با عاملیت فروش بنز، او و برادرش اتومبیلهای دست دوم بنز را از تهران میخریدند و پس از تعمیر، آنها را بهصورت اقساطی به رانندگان تاکسی میفروختند.
مردان خودساخته بارها و بارها طعم شکست را تجربه میکنند و از آن، راهی برای ادامه مسیر موفقیت خویش میسازند. احمد نیز پس از سالیان سال کار در گاراژ و تعمیر و کرایه ماشین و دوچرخه به این نتیجه رسید که زادگاهش جایی برای پیشرفت او نداشته است و بههمین دلیل، گاراژ مشهد را به محمود سپرده و برای تجربه جدید در سال ۱۳۳۳ راهی تهران شد.
از اکباتان تا آلمان
احمد با تجربهای که از صنعت حملونقل بهدست آورده بود، تصمیم گرفت فروشگاهی برای فروش لوازم یدکی خودرو در خیابان اکباتان تهران افتتاح کند. با رونق گرفتن فروشگاه، او توانست مغازههای اطراف و طبقات بالای ساختمان را ابتدا اجاره و سپس خریداری کند و با ایجاد تغییرات اندکی، آن را به یک فروشگاه جامع و بزرگ تبدیل کند. بهدلیل استقبال زیاد از فروشگاه بهسرعت توانست نیروهای جدیدی را استخدام کند و به یکی از بزرگترین عرضهکنندگان قطعات یدکی اتومبیل در ایران تبدیل شود و نمایندگی شرکتهای بزرگ مثل لاستیک کنتیننتال (Continental) را بگیرد. برادران خیامی پس از مدتی توانستند نمایندگی بنز در کل ایران را بگیرند و این سرآغاز مسیری جدید در زندگی آنها شد.
محمود نیز تصمیم گرفت تا گاراژ و تعمیرگاه مشهد را تعطیل کند و بههمراه برخی از کارکنانش به تهران و بهکمک احمد بیایند. با اینکه کسبوکار فعلی پیشرفت خوبی را تجربه میکرد؛ اما ایده ساخت و مونتاژ انواع خودرو هنوز در ذهن دو برادر بود. در آن زمان، تولید خودرو در ایران بیشتر محدود به مونتاژ اتوبوس بود. البته خود اتوبوس نیز بهطور کامل در ایران تولید نمیشد و اکثراً شرکتهایی مانند اتوبوس شمسالعماره، اتوبوس ایرانپیما، اتاقهای اتوبوس را برای شاسیهای وارداتی تولید کرده و در نهایت، اتوبوس را مونتاژ میکردند. احمد و محمود نیز شیفته تولید اتوبوس شده بودند؛ اما در ابتدا سرمایه مورد نیاز آن را نداشتند.
بعد از بزرگ شدن فروشگاه آنها بار دیگر، احمد و محمود خیامی به فکر تولید و مونتاژ اتوبوس افتادند. احمد در ابتدا سعی کرد تا با برادران سودآور برای گرفتن نمایندگی و مونتاژ اتوبوسهای بنز که محبوبترین اتوبوس آن زمان بود به توافقی دست پیدا کند. اما بعد از شکست خوردن مذاکرات و بعد از حدود ۶ سال کار در تهران، احمد تمامی تشکیلات را به محمود سپرد و برای مذاکره مستقیم با بنز راهی آلمان شد. پس از مذاکره موفق او با نمایندگان بنز به ایران بازگشت و این شروعی برای مسیر جدیدی از زندگی دو برادر شد.
ایران ناسیونال؛ پیکانی بر قلب آینده
احمد خیامی در سال ۱۳۴۰ زمینی را در حوالی جاده مخصوص و اتوبان کرج به قصد احداث کارخانه خود خریداری کرد. سرانجام در تاریخ ۱۲ مهر ۱۳۴۱ کارخانه با سرمایه ۱۰۰ میلیون ریال به هدف مونتاژ و تولید انواع خودرو احداث شد و از ۲۸ اسفندماه ۱۳۴۲ کار خود را با تولید اتوبوس شروع کرد. البته احداث کارخانه آنقدرها هم در دهه ۴۰ آسان نبود. یک مهندس ساختمان درباره پشتکار احمد در هنگام تأسیس کارخانه میگفت: "گاهی در زمستان قرار میگذاشت که ساعت ۷ صبح سر ساختمانهای نیمهکاره ایران ناسیونال در جاده کرج برویم. او ساعت ۶ صبح به در خانه میآمد. وقتی میگفتم در این ساعت روز، هوا تاریک است و نمیشود کاری انجام داد، باز روزهای بعد در همین ساعت میآمد و در سرمای سرد زمستان در داخل اتومبیل منتظر میماند تا وقت حرکت فرا رسد. او در تابستان، بهگونه دیگر عمل میکرد. در گرمای سوزان تیر و مرداد همین که میدید کارگرهای ساختمانی تشنه هستند، بهسرعت به کرج میرفت و با ماشین خود، قالبهای یخ و نوشابه میخرید."
احمد خیامی بسیار به تخصص اهمیت میداد و همیشه کارکنانش را برای کسب تخصص بهتر به خارج از کشور میفرستاد. این شرکت، فعالیت خود را با ساخت اتاق داخلی اتومبیل شروع کرد. ایران ناسیونال، کار تولید خود را با گرفتن نمایندگی اتوبوسهای مرسدس بنز ۳۲۱ از شرکت مرسدس بنز مطابق نقشههای آلمانی آن شروع کرد. محسن آزمایش نیز در آن زمان برای اتاق اتوبوس، صندلی تولید میکرد. در نهایت، اتاقهای بینقص و کاملاً مشابه نمونه خارجی در ایران تولید شد.
با تلاش احمد خیامی، ایران ناسیونال توانست قراردادهایی را با نیروی هوایی و لوان تور بسته و کسبوکار شرکت را گسترش دهد. کمی بعدتر اتوبوس بنز ۳۰۲ تولید شد. احمد که همیشه بهدنبال خلاقیت و نوآوری در کارخانه بود با نیازسنجی و یافتن مشکلات، ابتکارات جالبی در محصولات خود ایجاد کرد. برای مثال، با توجه به طولانی بودن مسیر و نبود خدمات رفاهی جادهای، سرویس بهداشتی و یخچال به اتوبوسهای شرکت اضافه شدند. البته در آن دوره ایران ناسیونال تنها تولیدکننده اتوبوس نبود و رقبای او نیز همپا با ایران ناسیونال رشد میکردند و حتی در مواردی خلاقیت آنها را عیناً در اتوبوسهای خود اجرا میکردند. البته این موارد خللی در روند کارخانه ایجاد نکرد و هر قدر رونق کارخانه بیشتر میشد، قدمهای بیشتری برای پیشرفت برمیداشت. ایران ناسیونال به کمک شریک آلمانیاش اولین شرکتی بود که اتاق رنگ را به خط تولید اتوبوس اضافه کرد و صندلیهای راحتی را در اتوبوسها قرار داد تا مسافران در طول مسیر احساس راحتی بیشتری داشته باشند.
ایران ناسیونال بر مسیر موفقیت قرار گرفته و اینک زمان آن رسیده بود تا صنعت خودرو ایران تحول تازهای را تجربه کند
قهرمان از انگلیس میآید
بعد از گذشت حدود ۳ سال از شروع فعالیت کارخانه، احمد خیامی بار دیگر برای تجربه تولید خودروی سواری برای بازدید از کارخانههای بزرگ اتومبیلسازی راهی اروپا و آمریکا شد. احمد در طول سفر از کارخانههای بزرگی مثل فولکس واگن، مرسدس بنز، دکا، پژو، سیتروئن، رنو و روتس (سازنده اتومبیلهای هیلمن، آرو (پیکان)، آونجر و جگوار) بازدید کرد. او در این بازدیدها بیش از همه مجذوب فولکس واگن و مرسدس شد. یکی از دوستان احمد که همراه او در این سفر بود، میگوید: "احمد از این سفر تجربیات زیادی اندوخت. او که تا این زمان فقط در شهرهای مشهد و تهران اقامت کرده و تعمیرگاهها و کارگاههای این دو شهر را دیده بود، از مشاهده کارخانههای بزرگ اتومبیلسازی اروپا و آمریکا با چند هزار کارگر و کارمند، چنان به هیجان آمده که دائم در حال برنامهریزی بود که در ایران یک کارخانه اتومبیلسازی راهاندازی کند."
بعد از بازگشت به ایران، احمد خیامی تصمیم به مونتاژ اتومبیل آرو (Arrow) یا همان پیکان در ایران گرفت. پیکان، محصول شرکت روتس انگلیس بود که در آستانه ورشکستگی قرار داشت و در لیست خیامی نیز امتیاز کمتری نسبت به سایر رقبا داشت. یکی از دوستان از او پرسید: روتس یک کارخانه ورشکسته هست؛ نیست؟ او جواب داد: در زندگی، انسان همیشه مختار نیست هر کاری را که میخواد انجام بدهد.
پیکان استارت میزند
برادران خیامی، علاوه بر مشکلات خارجی در بستن قرارداد برای تولید پیکان در داخل کشور نیز مورد انتقاد فراوان قرار میگرفتند. خودروهای سواری آن زمان، وارداتی بود و این کارِ برادران خیامی نوعی تهدید برای همه واردکنندگان به حساب میآمد. حتی در سفر بازگشت احمد خیامی به ایران بعد از بستن قرارداد تولید پیکان در ایران یکی از واردکنندگان بزرگ خودرو در ایران به او بابت احتمال شکست سنگین در تولید خودرو هشدار داد. اما احمد در جواب به او گفت: "من این کار را برای مملکتم میکنم و اطمینان دارم کاری است عملی و تا جان در بدن دارم برای ساختن اتومبیل در ایران تلاش میکنم. آبروی من با این امور از بین نمیرود و اگر سرمایهام هم از دست رفت، باز هم کار ماشینشویی همیشه برایم ممکن است…"
و در نهایت، پیکان در سال ۱۳۴۵ متولد شد. احمد خیامی، قراردادی را با شرکت تالبوت (Talbut)، از زیرمجموعههای کرایسلر (Chrysler) با موضوع مونتاژ و ساخت خودروی پیکان (نام اصلی آن هیلمن «Hillman») منعقد کرد. خط تولید پیکان در اردیبهشت ۱۳۴۶ شروع به کار کرد و در پاییز همان سال اولین تولیدهای آن وارد بازار شد. پیکان، یک مدل از طرحهای شکست خورده شرکت کرایسلر بود که توانست به راحتی جای خود را در میان مردم پیدا کند و مدلهای مختلفی از پیکان را مثل مدل جوانان استیشن و دولوکس به بازار معرفی کند.
پیکان، تولدت مبارک
جالب است بدانید که آهنگ معروف «تولدت مبارک» از آقای انوشیروان روحانی به مناسبت اولین تولد پیکان ساخته شده است. برادران خیامی بهدنبال آهنگی کاملاً ایرانی برای جشن تولد اولین سال تولید پیکان بودند. آنها به کمک انوشیروان روحانی نسخهای فارسی از آهنگ Happy Birthday to You را برای اولین سال تولد پیکان ساختند.
در شب تولد پیکان، این آهنگ توسط کل کارکنان کارخانه در محل برگزاری جشن خوانده و در سرتاسر ایران از رادیو و تلویزیون پخش شد. آهنگ در سرتاسر ایران شنیده و تبدیل به معروفترین آهنگ تولد تا به امروز شد. در حدود ۲ سال بعد و در تولد ۳ سالگی پیکان کلیپی از آن نیز ساخته و همزمان با معرفی مدل ۴۹ پیکان از تلوزیون پخش شد. البته شایان ذکر است که اکثر افراد زمان تولید آهنگ را همان سال ۱۳۴۹ میدانند؛ اما به گفته احمد خیامی این آهنگ به مناسبت تولد پیکان در سال ۱۳۴۷ ساخته شد.
پیکان ناسیونال میشود
کارخانه ایران ناسیونال، روزهای آغازین کار خود را با تولید ۱۰ دستگاه خودروی سواری و ۷ دستگاه اتوبوس شروع کرد و در پایان سال اول فعالیت توانست با ۲۵۰ نفر پرسنل، ۷۰۰۰ دستگاه خودرو سواری تولید کند. شاید هیچکس فکرش را نمیکرد که یک کارخانه خودروسازی کوچک ایرانی بتواند در برابر رقبای حرفهای و بزرگ خود دوام بیاورد. اما ایران ناسیونال این را ثابت کرد و با یک طرح شکستخورده از یک شرکت در حال ورشکستگی انگلیسی، انقلابی را در صنعت خودروسازی ایران ایجاد کرد.
همزمان با فروش خوب پیکان و محبوبیت بالای آن در ایران، شرکت ایران ناسیونال بزرگتر و وارد عرصه بینالمللی شد و بازارهای کویت و روسیه و افغانستان را با محصولات مختلف خود در اختیار گرفت. برادران خیامی در کنار مونتاژ اتومبیل سواری، اتوبوس، مینیبوس و آمبولانس در ایران ناسیونال سرمایهگذاریهای دیگری را در کارخانهها و شرکتهای متعدد دیگری مانند شرکت پیستونسازی ایران، کارخانه فنرسازی در کرج، کارخانه جوش اکسیژن در مشهد و….. کردند. جالب است بدانید که علاقه فراوان محمود خیامی به فوتبال باعث شد تا باشگاه فوتبال پیکان در سال ۱۳۴۷ راهاندازی شود.
جدایی دو برادر، آغاز مسیرهای جدیدتر
در سال ۱۳۵۱ و پس از سالیان سال همکاری، دو برادر مسیر خود را از یکدیگر جدا کردند. کارخانههای اتومبیل پیکان، اتوبوسسازی و مرسدس بنز به محمود رسید. احمد نیز با پول باقیمانده از ایران ناسیونال شروع به کسبوکارهای متعدد کرد. احمد خیامی در بیمه امید (بیمه آسیا امروزی) سرمایهگذاری کرد و سپس کارخانه مبلسازی به نام مبلیران را تأسیس کرد. شوق به کار و سرمایهگذاری او منجر به افتتاح فروشگاههای کوروش و توسعه آن به چندین فروشگاه دیگر شد. همین طور احمد خیامی بعد از موفقیت فروشگاههای کوروش، کارخانه جامکو را در جهت تولید البسه با کیفیت ایرانی تأسیس کرد.
محمود خیامی نیز به توسعه ایران ناسیونال پرداخت و توانست شرکت را به رشد کمنظیری تا سال ۱۳۵۴ برساند. شرکتی که در ابتدا با سرمایه ۱۰۰ میلیون ریال شروع به کار کرده بود، حالا به شرکتی ۸ میلیارد ریالی تبدیل و از قویترین تولیدکنندگان شده بود. حقوق و مزایای ایران ناسیونال در آن زمان بعد از شرکت نفت بهترین بود.
احمد و محمود خیامی هر دو، پرکار و سختکوش بودند. اغلب روزها قبل از کارگران به کارخانه میآمدند و بعد از همه آنها به خانه بازمیگشتند. بعد از سال ۱۳۵۷، محمود خیامی راهی اروپا شد و با افتتاح نمایندگی مرسدس بنز در لندن به کسبوکار خود ادامه داد. احمد خیامی نیز در همان سال به کانادا مهاجرت کرد و در نهایت، احمد خیامی در فروردین ماه ۱۳۷۹ در تورنتو و در سن ۷۶ سالگی درگذشت. محمود خیامی نیز در اسفندماه ۱۳۹۸ در سن ۹۰ سالگی در لندن چشم از جهان فروبست.
میراث پیکانیها
اگر بگوییم خط تولید اتومبیل پیکان و خودروهای دیگر تنها میراث برادران خیامی بوده است؛ پس احتمالاً دید بسیار سطحی به داستان داشتهایم!
میراث برادران خیامی از آغاز تا به امروز بیشتر آن است که در یک مقاله گنجانده شود. آنها فرهنگ جدیدی را در کنار سایر صنعتگران و کارآفرینان هم دوره خودشان با وجود همه سختیها و محدودیتها به اکوسیستم کارآفرینی و صنعتی ایران اضافه کردند. در کنار نیروهای فنی و متخصصی که به جامعه صنعتی ایران معرفی کردند، احداث چندین مدرسه و مسجد، ساخت هنرستان صنعتی ایران ناسیونال، احداث مرکز مبارزه با سرطان در مشهد، برگزاری مراسم ازدواج برای زوجهای بیبضاعت و… فقط بخشی از کمکها و میراث این دو برادر است.
برادران خیامی همیشه خود را از جنس کارمندانشان میدیدند و برای رفاه و رضایت شغلی آنها میکوشیدند. برای رفاه حال کارگران در نزدیکی کارخانه، شهرک پیکانشهر و مجتمعهای ورزشی و فرهنگی احداث کردند و آبادانی را به آن منطقه آوردند. شاید کارآفرینی و صنعت خودرو، مهارت این دو برادر بود؛ اما میراث آنها بسیار فراتر از آن میرفت. احمد و محمود خیامی، پدران صنعت خودروسازی ایران نام گرفتهاند؛ مردانی که با عشق به وطن، راههای توسعه را برای کشور آسان و هموار کردند.
احمد خیامی معتقد بود:
"آینده به جوانان تعلق دارد و آنها هستند که باید برای بازسازی میهن عزیز کمر همت بربندند و از شرایط و امکانات موجود حداکثر استفاده را بکنند. خوشبختی و سعادت ما دست خود ماست و فقط با کوشش و پشتکار بهدست میآید. شانس و اقبال یا خواسته کشورهای قدرتمند در مقابل خواسته و هدف مردم ما نمیتواند اثری داشته باشد. این ما مردم هستیم که میتوانیم موفقیتها و شرایط خوب را بهوجود بیاوریم و با هوشیاری و پشتکار از آنها بهره بگیریم. من خوشبختی و سعادت فردفرد هممیهنان را آرزو دارم."