حسین منصوری، مشاور و عضو هیات اجرایی طرح ایجاد زیستبوم نوآوری و فناوری معدن و صنایع معدنی – ایمینو:
در روزهایی که ادبیات رسمی کشور پر از کلیدواژههایی مانند «جهش تولید دانشبنیان» و «اقتصاد هوشمند» است، واقعیت کف بازار چیز دیگری روایت میکند:
پروژههای آماده اجرا، فناوریهای بومیشده، تیمهای نخبه با محصول نهایی اما بدون سرمایه.
در سوی دیگر، بانکها، هلدینگهای بزرگ معدنی و بنگاههای سرمایهدار با حجم قابلتوجهی از منابع نقد، ترجیح میدهند یا سرمایه را در حسابهای کمریسک بخوابانند یا به پروژههای سنتی و کمبازده بازگردانند.
این شکاف، بیش از آنکه ناشی از نبود فرصت باشد، حاصل بدفهمی فرصت و ترس از نوآوری است.
چرا بانکها و هلدینگها وارد نوآوری نمیشوند؟
بررسی رفتار سرمایهگذاران بزرگ نشان میدهد چهار مانع اصلی، آنها را از ورود جدی به حوزه نوآوری و دانشبنیان- بهویژه در معدن و صنایع معدنی- بازداشته است:
۱. نگاه سنتی به معدن
برای بسیاری از مدیران مالی، «معدن» هنوز معادل تجهیز، ماشینآلات سنگین و دارایی فیزیکی است؛ نه داده، الگوریتم، نرمافزار و مالکیت فکری.
در چنین تصویری، سرمایهگذاری روی فناوریهای اکتشافی دادهمحور، سامانههای هوشمند مدیریت معدن یا پردازش پیشرفته پسماند اصلاً دیده نمیشود.
۲. ناآشنایی با منطق ارزشگذاری فناوری
ارزش شرکتهای دانشبنیان در IP، داده، کُد نرمافزار و مدل کسبوکار نهفته است؛ اما ابزارهای ارزیابی بانکها هنوز بر وثیقهمحوری و دارایی ملموس متکیاند.
۳. ترس نهادی از ریسک و پاسخگویی
در ساختارهای بزرگ، شکست در پروژه سنتی «قابل توجیه» است، اما شکست در نوآوری «پرسشبرانگیز»؛
همین موضوع، مدیران را به سمت امنترین-و نه لزوماً هوشمندانهترین- تصمیمها سوق میدهد.
۴. فاصله میان واحد مالی و زیستبوم فناوری
بسیاری از تصمیمگیران مالی، ارتباط مستقیمی با اکوسیستم نوآوری ندارند؛ نه تیمها را میشناسند و نه زبان فناوری را.
معدنِ جدید؛ جایی که فناوری تصمیمساز است
این در حالی است که بررسی شرکتهای دانشبنیان فعال و علاقهمند به جذب سرمایه در زنجیره معدن و صنایع معدنی نشان میدهد بخش قابلتوجهی از آنها:
از مرحله ایده عبور کردهاند؛
محصول یا خدمت عملیاتی دارند؛
درآمد فروش ایجاد کردهاند؛
و قابلیت توسعه بازار داخلی و حتی صادراتی دارند.
از فناوریهای هوشمند اکتشاف و پایش، تا فراوری پسماند، خودکارسازی تجهیزات، مدیریت دیجیتال عملیات و راهکارهای HSE، معدن امروز بیش از هر دورهای به فناوری وابسته شده است.
مزیتهای واقعی ورود سرمایه؛ فراتر از شعار
بر اساس قانون جهش تولید دانشبنیان (۱۴۰۱)، سرمایهگذاری در شرکتهای دانشبنیان، بهویژه در صنایع راهبردی مانند معدن، نهتنها یک انتخاب توسعهای، بلکه تصمیمی اقتصادی و عددی است:
معافیت مالیاتی کامل سود حاصل از فروش سهام شرکتهای دانشبنیان→ خروج موفق، بدون مالیات.
امکان تسویه بدهی مالیاتی از مسیر سرمایهگذاری مولد→ مالیات، به دارایی و سرمایه تبدیل میشود.
دسترسی غیرمستقیم به منابع و حمایتهای صندوق نوآوری و شکوفایی→ بازده بالقوه بالاتر از سود بانکی با ریسک مدیریتشده.
افزایش شانس حضور در پروژهها و مناقصات دولتی و توسعهای→ همافزایی مالی و عملیاتی.
با وجود این مزایا، هنوز بسیاری از هیأتمدیرهها حتی یکبار هم این بندها را روی میز نگذاشتهاند.
نقش ایمیدرو؛ از ترویج تا تنظیمگری هوشمند
در این میان، ایمیدرو بهعنوان متولی، سیاستگذار و بازیگر کلیدی بخش معدن، نقشی تعیینکننده دارد.
انتظار از ایمیدرو دیگر صرفاً برگزاری رویدادهای ترویجی نیست.
ورود موثر ایمیدرو یعنی:
ایجاد چارچوبهای شفاف برای کاهش ریسک سرمایهگذاری نوآورانه
طراحی سازوکارهای تضمین، همسرمایهگذاری یا هدایت سرمایه CVC
ایجاد سندباکسهای رگولاتوری برای آزمون فناوریهای جدید معدنی
اتصال ساختاری بانکها و هلدینگها به پروژههای آماده سرمایهگذاری
ایمیدرو میتواند همان پلی باشد که امروز میان نقدینگی سرگردان و نوآوری آماده اجرا وجود ندارد.
اگر این سرمایهگذاری اتفاق نیفتد، چه میشود؟
ادامه وضع موجود، بیهزینه نیست.
در صورت تداوم عدم ورود سرمایههای بزرگ به نوآوری معدنی:
فناوریهای بومی یا متوقف میشوند یا مهاجرت میکنند؛
معدن کشور در نسلهای بعدی فناوری عقب میماند؛
بهرهوری پایین، هزینه تولید بالا و رقابتناپذیری تشدید میشود؛
و فاصله ایران با زنجیره ارزش جهانی مواد معدنی عمیقتر خواهد شد.
در چنین شرایطی، حتی سرمایهگذاریهای سنتی امروز هم فردا پرریسک و کمبازده خواهند بود.
جمعبندی | مسئله کمبود پول نیست، کمبود جسارت است
اکوسیستم دانشبنیان معدنی کشور، برخلاف تصور رایج، آماده است؛
آنچه غایب مانده، تصمیم جسورانه سرمایهگذاران بزرگ است.
اگر بانکها میخواهند «بانک توسعهای» باشند،
اگر هلدینگها به فکر سود پایدارند،
و اگر سیاستگذار بهدنبال معدن رقابتپذیر است،
راهی جز ورود هوشمندانه به نوآوری وجود ندارد.