*آقای دکتر از نگاه شما “توسعه پایدار” در صنایع معدنی ایران صرفاً یک شعار نیست، بلکه یک مسیر فناورانه است. بزرگترین مانع در اجرای عملی این مسیر چیست؟ دانش؟ سرمایه؟ یا فرهنگ صنعتی؟
توسعه پایدار در معدن، بیش از آنکه محدود به شعار باشد، نیازمند بلوغ فناورانه است. بهنظر من، بزرگترین مانع، گسست میان دانش و صنعت است. ما در کشور ایده و دانش فراوان داریم، اما مسیر افزایش سطح آمادگی فناوری (TRL) از آزمایشگاه تا مقیاس صنعتی، همچنان چالشبرانگیز است. مرکز تحقیقات فرآوری مواد معدنی دقیقاً برای رفع همین فاصله ایجاد شده است. بهعنوان پلی میان «تحقیق دانشگاهی» و «کاربرد صنعتی». در پایلوتهای این مرکز، فناوریها در حوزه دانش فرآوری مواد معدنی از TRL3 ، 4 تا سطوح بالاتر (۷ یا ۸) ارتقا مییابند تا آماده سرمایهگذاری صنعتی شوند.
*مرکز تحقیقات فرآوری مواد معدنی چگونه میتواند به حل بحران ناترازی انرژی در واحدهای معدنی کمک کند؟ آیا فرآوری هوشمند میتواند مصرف انرژی را تا حد قابل اندازهگیری کاهش دهد؟
بحران انرژی در صنایع معدنی، محصول فرآیندهای ناکارآمد است. مرکز ما با بهرهگیری از پایلوتهای نیمهصنعتی و دادههای فرآیندی، در حال توسعه مدلهای فرآوری هوشمند است که میتواند الگوهای بهینهسازی مصرف انرژی را شبیهسازی و سپس در خطوط واقعی پیاده کند. به عنوان یک مثال ملموس در این عرصه، فرآیند خردایش پر هزینه ترین بخش در کارخانه های فرآوری مواد معدنی است. در واقع این بخش به تنهایی حدود ۴ درصد برق شبکه را در دنیا مصرف می کند. یکی از پروژه های حال حاضر مرکز، طراحی و ساخت سنگ شکن های پالس الکتریکی است. مکانیزم این سنگ شکن ها تضعیف اتصالات فیزیکی کانی ها از یکدیگر است که موجب خردایش انتخابی تر در این مرحله نیز می شود و در نهایت در پروسه خردایش مکانیکی، موجب کاهش انرژی مصرفی فرآیند آسیاکنی خواهد شد.
*در حوزه بازچرخانی پساب و کاهش اثرات محیطی، آیا ایران آماده یک انقلاب فناوری سبز در معدن است؟ یا هنوز درگیر نگاه سنتی به هزینه و مقرراتیم؟
ایران اگرچه هنوز تا حدودی درگیر نگاه سنتی به هزینه است، اما مسیر تحول سبز در معدن آغاز شده است. مرکز تحقیقات، با بهره گیری از دانش فنی در دیسیپلین های مختلف و انجام پروژه های متعدد در حوزه بازیابی و بازفرآوری عناصر ارزشمند از پسماندهای کارخانه های فرآوری و صنایع معدنی، نشان داده که فناوریهای بومی میتوانند در مقیاس صنعتی نیز اقتصادی باشند. ما در واقع در حال افزایش سطح اعتماد صنعت به فناوریهای سبز هستیم ، البته با ترجمه نتایج علمی به زبان عملکرد و بازگشت سرمایه.
پروژه هایی نظیر طراحی مدار فرآوری سرباره مس خاتون آباد، استحصال پنتااکسید وانادیم از سرباره های فرآیند احیا مستقیم شرکت فولاد مبارکه اصفهان، فرآوری آهن و نمکهای مختلف از غبارهای FTP شرکت فولاد مبارکه، استحصال تیتانیم و اسکاندیم از سد باطله شرکت آلومینیوم جاجرم و موارد بسیاری از این دست نشان دهنده نقش و رویکرد مرکز در این حوزه و اعتقاد به معدنکاری با باطله صفر (Zero-Waste Mining) است.
*در جشنواره ایما، محور تحول دیجیتال پررنگ است. شما آینده معدن را چگونه میبینید؟ آیا هوش مصنوعی میتواند جای مهندس معدن را در تصمیمگیریهای فنی بگیرد؟
تحول دیجیتال بهمعنای حذف انسان نیست، بلکه بهمعنای افزایش دقت تصمیمگیری انسانی است. هوش مصنوعی، با تحلیل دادههای بزرگ معدنی و فرآوری، میتواند مهندس را در تصمیمسازی یاری دهد. مرکز تحقیقات فرآوری مواد معدنی با ایجاد زیرساخت دادهمحور و حرکت به سمت دیجیتالیسازی بخش پایلوت، در حال فراهمکردن بستر این آینده است.
*آیا فناوریهای دادهکاوی و دورسنجی میتوانند ایران را از وابستگی به روشهای پرهزینه سنتی در اکتشاف رها کنند؟ چقدر از این ظرفیت در مراکز تحقیقاتی بالفعل شده؟
این فناوریها فرصت طلایی برای کاهش هزینه و افزایش دقت در اکتشاف هستند. در مراکز تحقیقاتی مانند IMPRC، با توجه به حجم بالای داده های ژئوشیمیایی امکان شکل گیری Big Data، دادهکاوی و ایجاد مدل های کاربردی فراهم است.
*در ایران، باطلههای معدنی را اغلب “پایان کار” میدانیم. شما چه آیندهای برای اقتصاد چرخشی در بخش معدن میبینید؟ آیا میتوان از باطلهها طلا ساخت؟
باطله، در نگاه جدید، «پایان کار» نیست بلکه «منبع ثانویه» است و شاید دیگر با ادبیات جدید لفظ باطله برای پسماند معدنی مناسب نباشد. ما در مرکز، پروژههایی برای استخراج عناصر ارزشمند از پسماند معادن، کارخانجات فرآوری و صنایع معدنی انجام داده ایم و همینطور در دست اقدام نیز داریم که به تعدادی از آنها در عرایضم اشاره شد. نکته قابل توجه این است که با پیشرفت فناوری، دانش فرآوری نیز توسعه می یابد و ماده ای که مثلا به دلیل دانه بندی ریز زمانی قابل فرآوری نبوده، بازیابی آن در حال حاضر قابل دسترس است و یا زمانی عیار حد به دلیل ارزش ماده معدنی بالاتر بوده، اما در حال حاضر با عیار خیلی پایین تر ذخیره معدنی اقتصادی تلقی می شود.
*به نظر شما چرا جشنوارههایی مثل ایما میتوانند از حالت نمادین خارج شوند و به کانون واقعی نوآوری تبدیل شوند؟ چه تغییری در ارتباط دانشگاه و صنعت لازم است؟
جشنوارههایی نظیر ایما با هدف اتصال زنجیره واقعی فناوری به بازار شکل گرفته اند و در واقع اگر ارتباط دانشگاه و صنعت صرفاً در سطح نمایش ایده باقی نماند و ارگان هایی مانند ایمیدرو و شرکت های معدنی و صنایع معدنی بزرگ بستر مناسب را برای تمرکز بر ایده های دانش بنیان فراهم آورند (کما اینکه ایمیدرو در این مسیر است) و در این عرصه مراکزی چون IMPRC نیز نقش «تبدیل ایده به فناوری صنعتی» را ایفا کنند، آنگاه چنین رویدادهایی به بستر واقعی نوآوری تبدیل میشوند.
*مرکز تحقیقات فرآوری مواد معدنی ایران در 5 سال آینده تحت تاثیر تحول دیجیتال چه چهرهای خواهد داشت؟ آیا به یک مرکز داده محور تبدیل میشویم؟
با یاری خداوند و سیاست های حمایتی ایمیدرو از ارکان پژوهش، در چشمانداز ۵ ساله، مرکز تحقیقات فرآوری مواد معدنی ایران، به یک مرکز دادهمحور و هوشمند تصمیمساز تبدیل خواهد شد. ما در حال ایجاد بانک دادههای شناسایی و فرآیندی در کنار حرکت به سمت پایلوت هوشمند هستیم تا تصمیمات فناورانه، مبتنی بر داده و شبیهسازی باشند. در این مسیر، نقش مرکز از «آزمایشگاه تحقیقاتی» به «شتابدهنده فناوریهای صنعتی» ارتقا مییابد.
*اگر بخواهید یک پیام الهامبخش برای جوانان حاضر در جشنواره «ایما» بدهید، آن پیام چیست؟ در معدن فردا، خلاقیت مهمتر است یا فناوری؟
در معدن آینده، خلاقیت و فناوری دو بال یک پروازند. خلاقیت جرقه است، اما فناوری جهت میدهد. به جوانان میگویم اگر ایده دارید، بهدنبال پرورش و افزایش سطح آمادگی آن باشید؛ از آزمایشگاه عبور کنید، پایلوت بسازید، و فناوری را به زبان صنعت ترجمه کنید. مرکز تحقیقات فرآوری مواد معدنی دقیقاً برای پشتیبانی از همین مسیر در کنار شماست.