به گزارش شبکه ایمینو، نسل Z در ایران، بزرگشدهی بسترهای دیجیتال و شبکههای اجتماعی، با نگاهی انتقادی، روحیهای پرسشگر و ارزشی متفاوت از نسلهای پیشین، در حال بازتعریف مسیر تحصیل، کار و حتی هویت فردی خود است. بهناز کاوندی، محقق و مدرس کارآفرینی در گفتوگویی تخصصی با دکتر زینب برزگر، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران به ویژگیهای شخصیتی، چالشهای روانی، نگرشهای اجتماعی و افقهای پیشروی نسل Z را پرداخته اند. در این گفتوگو که در اختیار نشریه «ایما» قرار گرفته، دکتر برزگر با اتکا به یافتههای پژوهشی و تجربه میدانی، تصویری جامع از نسل Z ارائه میکند؛ نسلی که به واسطه رشد در عصر ارتباطات لحظهای و حجم انبوه اطلاعات، مهارت بالایی در دسترسی و ارزیابی دادهها دارد، اما همزمان با معضلاتی چون پراکندگی تمرکز، فرسودگی روانی و فشار برای موفقیت سریع دستوپنجه نرم میکند.
کاوندی: خانم دکتر با توجه به اینکه نسل Z در ایران در بستر فناوریهای دیجیتال و شبکههای اجتماعی رشد کرده است، از منظر روانشناختی و اجتماعی، چه ویژگیهای شخصیتی و رفتاری منحصربهفردی آنها را از سایر نسلها متمایز میکند؟
برزگر: نسل Z در ایران از بدو تولد در دنیایی پر از فناوریهای دیجیتال رشد کردهاند و زندگی بدون اینترنت، گوشیهای هوشمند و شبکههای اجتماعی برایشان تقریبا غیرقابل تصور است. این نسل به سرعت اطلاعات را جستجو کرده، فیلتر میکند و پردازش میکند. دسترسی آسان به منابع دیجیتال باعث شده تا روش یادگیری و تفکر آنها با نسلهای پیشین متفاوت باشد. به عنوان مثال، آنها به جای مراجعه به کتابهای درسی و منابع سنتی، ترجیح میدهند پاسخ سوالات خود را در اینترنت و از طریق ویدئوهای آموزشی و مقالات پیدا کنند.
نسل Z ایرانی تمایل زیادی به پذیرش بدون چون و چرا ندارد. آنها به راحتی گزارهها، سنتها و باورهای رایج را نمیپذیرند و برای قبول کردن هر چیزی، مستندات و استدلال منطقی میخواهند. این ویژگی، هم در حوزههای علمی و تحصیلی و هم در مسائل اجتماعی و فرهنگی نمود دارد. برای مثال، ممکن است نسبت به ارزشهای اجتماعی یا دیدگاههای سیاسی سوال کنند و درباره آنها با دیدی انتقادی و نقادانه برخورد کنند. نسبت به نسلهای پیشین، نسل Z در ایران تمایل بیشتری به بیان نظرات شخصی خود دارد و این بیان گاه با صراحت و بیپروایی بیشتری همراه است. آنها کمتر دغدغه سانسور شدن یا انتقاد را دارند و به دنبال بیان صادقانه و شفاف خود هستند، حتی اگر نظرشان مخالف جریان غالب باشد. این رفتار تا حدی ناشی از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی است که امکان بیان گسترده و بدون واسطه را فراهم کرده است.
یکی از ویژگیهای بارز نسل Z، توانایی انجام همزمان چند کار است؛ برای مثال، همزمان که درس میخوانند، ممکن است گوشی خود را چک کنند یا با دوستان در شبکههای اجتماعی صحبت کنند. این توانایی باعث شده آنها بتوانند با سرعت و حجم بالایی از اطلاعات کنار بیایند، اما گاهی این چندوظیفگی باعث کاهش عمق توجه و تمرکز روی یک موضوع خاص میشود. به عبارتی، یادگیری یا کار عمیق ممکن است برایشان دشوارتر باشد. نسل Z ایرانی از طریق فضای مجازی با فرهنگها، زبانها و ایدههای جهانی آشنا شدهاند و مرزهای جغرافیایی برایشان کمرنگ شده است. این ارتباط گسترده با جهان، باعث شده دیدگاهها و باورهای آنها تحت تأثیر فرهنگهای متنوع قرار بگیرد و نگرشهای متنوع و چندفرهنگی داشته باشند. به عنوان مثال، علاقه به موسیقی، مد، فیلم و حتی سبک زندگیهای مختلف از سراسر جهان در میان آنها مشاهده میشود.
نسل Z اهمیت زیادی برای هویت فردی خود قائل است. آنها دوست دارند سبک شخصی، علایق و انتخابهای خود را به وضوح بیان کنند و این ویژگی در پوشش، نوع صحبت، علاقهمندیها و حتی موضعگیریهای اجتماعی و سیاسیشان دیده میشود. این نسل معتقد است که هر فرد باید حق انتخاب و ابراز خود را به صورت آزادانه داشته باشد و به همین دلیل، آزادی بیان و فردگرایی برای آنها از ارزشهای مهم است.
کاوندی: اگر بخواهیم مقایسهای روشن بین نسل Z و نسل والدینشان داشته باشیم، چه تفاوتهای بنیادینی در سبک زندگی، ارزشها، و نگرش آنها به اقتدار و ساختار اجتماعی دیده میشود؟
برزگر: یکی از مهمترین تفاوتهای نسل Z با نسل والدینشان، میزان و کیفیت دسترسی به اطلاعات است. نسل والدین غالباً با محدودیتهای دسترسی به اطلاعات روبرو بودند و اطلاعات در انحصار منابع محدود و غالباً رسمی قرار داشت. اما نسل Z در عصر اینترنت و فضای دیجیتال رشد کردهاند و با دریایی بیپایان از اطلاعات روبرو هستند. این نسل نه تنها به راحتی میتواند به اطلاعات مختلف دسترسی پیدا کند، بلکه قدرت انتخاب و تحلیل منابع مختلف را نیز دارد. این دسترسی گسترده باعث شده نسل Z از هر موضوعی با عمق و سرعت بیشتری آگاهی پیدا کند و دید بازتری نسبت به مسائل داشته باشد.
نسل والدین بیشتر به اقتدار مبتنی بر سنت، جایگاه اجتماعی و سلسله مراتب احترام میگذاشتند. اقتدار برای آنها به معنی موقعیتهای رسمی، سن بالا یا قواعد نانوشته فرهنگی بود که باید پذیرفته میشد. اما برای نسل Z، اقتدار دیگر تنها بر پایه سن یا مقام نیست، بلکه مبتنی بر شایستگی، تخصص، استدلال منطقی و قابلیت اثبات است. آنها ترجیح میدهند به کسانی احترام بگذارند که بتوانند به صورت منطقی و با دلیل قانعشان کنند و این اقتدار را به چالش میکشند اگر شایستگی لازم را نبینند.
نسلهای قبلی عمدتاً با این امید بزرگ شدند که آیندهای روشن و پیشرفت خطی در انتظارشان است؛ یعنی تصور میکردند که با تلاش مداوم، زندگی بهتر و آرامتری خواهند داشت. اما نسل Z با تجربه تحولات سریع فناوری، بحرانهای اقتصادی، محیط زیستی و ناپایداریهای اجتماعی بزرگ شدهاند. این باعث شده آنها آینده را بسیار نامطمئن ببینند و کمتر به پیشرفت خطی و قابل پیشبینی امیدوار باشند. این نگاه نسبت به آینده، در رفتارها و تصمیمات آنها تأثیر عمیقی دارد، از جمله در نگرششان به کار و زندگی.
نسل والدین ارزش زیادی برای امنیت شغلی، ثبات درآمد و جایگاه اجتماعی قائل بودند و شغل را یک مسیر بلندمدت میدیدند که باید با وفاداری و سختکوشی دنبال شود. اما نسل Z به دنبال معنای عمیقتر در کار است؛ آنها به انعطافپذیری شغلی، تعادل بین کار و زندگی، و توسعه مهارتهای قابل انتقال بیشتر اهمیت میدهند. برای آنها رضایت شغلی، خلاقیت و فرصتهای رشد فردی از اهمیت بالاتری برخوردار است تا صرفاً امنیت شغلی.
نسل والدین عمدتاً ارتباطاتشان به صورت فیزیکی، محدود و مستقیم بود و شبکههای ارتباطی آنها کوچکتر بود. اما نسل Z در شبکههای گسترده دیجیتال و جهانی زندگی میکند که امکان ارتباط با افراد مختلف در هر نقطه دنیا را فراهم میکند. این نسل توانایی حفظ و مدیریت روابط اجتماعی در فضای مجازی و چند کاناله را دارد که به صورت همزمان میتواند در شبکههای مختلف حضور داشته باشد و با گروههای متنوعی ارتباط برقرار کند.
کاوندی: با توجه به تجربه شما در محیطهای دانشگاهی، آیا تغییر نگرش و ارزشهای این نسل در کلاسها و تعاملات علمی محسوس است؟ این تغییرات چطور خود را نشان میدهد؟
برزگر: بله، تغییر نگرش و ارزشهای نسل Z در دانشگاهها به وضوح قابل مشاهده است و این تغییرات تاثیر قابل توجهی بر روشهای تدریس، تعاملات استاد-دانشجو و محیط آموزشی گذاشتهاند. نسل Z به روشهای آموزش سنتی که اغلب به صورت سخنرانی یکسویه است، علاقهای نشان نمیدهد. آنها انتظار دارند فرآیند یادگیری تعاملی و دوطرفه باشد. از استاد خود میخواهند که فقط اطلاعات منتقل نکند بلکه بحث، پرسش و پاسخ و مشارکت دانشجویان را نیز فراهم کند. این نسل دوست دارد در کلاس فعال باشد، سوال بپرسد و نقطه نظرهایش را بیان کند. این تغییر به معنای حرکت از یک مدل آموزشمحور به یک مدل مشارکتمحور است که نیازمند تغییر در سبک تدریس اساتید نیز هست.
یکی از مهمترین نگرشهای نسل Z نسبت به تحصیل، اهمیت کاربردی بودن دانش است. آنها اغلب میپرسند این تئوری چه کاربردی در دنیای واقعی یا شغل آینده من دارد؟ این نسل خواهان یادگیری مطالبی است که بتوانند آن را در زندگی عملی و بازار کار به کار ببرند. بنابراین، آموزش صرفاً تئوریک و نظری برای آنها جذابیت کمتری دارد و ترجیح میدهند مباحثی ارائه شود که به حل مسائل واقعی کمک کند.
نسل Z به استقلال در یادگیری علاقهمند است و ترجیح میدهد به جای دریافت مستقیم تمام اطلاعات از استاد، خودش منابع آموزشی را جستجو و کشف کند. آنها از منابع آنلاین و دیجیتال بهره میبرند و نقش استاد را به عنوان راهنما، مشاور و تسهیلکننده در فرآیند یادگیری میدانند. این رویکرد باعث شده که آموزشهای دانشگاهی به سمت مدلهای یادگیری فعالتر و دانشمحور حرکت کند.
این نسل حساسیت بالایی نسبت به عدالت و انصاف در آموزش دارد. آنها انتظار دارند فرآیند نمرهدهی شفاف باشد، بدون تبعیض و با بیطرفی کامل انجام گیرد. هرگونه تبعیض یا برخورد نابرابر در فضای آموزشی برای آنها قابل قبول نیست و اگر چنین موضوعی رخ دهد، اعتراض و انتقاد خواهند داشت. این ویژگی نشاندهنده افزایش آگاهی و مطالبهگری نسبت به حقوق آموزشی است.
نسل Z بسیار به زمان خود ارزش میدهد و نسبت به اتلاف وقت حساس است. از این رو، انتظار دارند کلاسها و جلسات آموزشی بهرهوری بالایی داشته باشند و مطالب به صورت مؤثر و مختصر ارائه شود. آنها دوست دارند روند آموزش سریع، مفید و هدفمند باشد و از فعالیتهایی که زمان زیادی میگیرند ولی نتیجه ملموسی ندارند، اجتناب میکنند.
در مجموع، تغییر نگرشها و ارزشهای نسل Z در دانشگاهها باعث شده است تا محیطهای آموزشی به سمت تعامل بیشتر، یادگیری کاربردی، عدالت و احترام به زمان دانشجویان حرکت کنند. اساتید و دانشگاهها نیز مجبور شدهاند که روشهای آموزشی خود را به روز کنند تا با این نسل همگام شوند.
کاوندی: امروز بسیاری از جوانان نسل Z به مسیرهای کاری غیرسنتی علاقهمندند. نگاه آنها به آینده شغلی چگونه است و چه جایگاهی برای تحصیلات دانشگاهی قائل هستند؟
برزگر: نگرش نسل Z نسبت به آینده شغلی و تحصیلات دانشگاهی تفاوتهای قابل توجهی با نسلهای قبلی دارد و این تفاوت ناشی از تحولات سریع اقتصادی، فناوری و اجتماعی است که آنها در آن بزرگ شدهاند.
نسل Z دانشگاه را دیگر تنها راه موفقیت نمیداند. برای آنها تحصیلات دانشگاهی یک مسیر ممکن و یکی از گزینههاست، اما نه لزوماً بهترین یا تنها مسیر. آنها به هزینهها، زمان و بازدهی تحصیلات دانشگاهی حساساند و گاهی این مسیر را پرهزینه و زمانبر میبینند که ممکن است به تناسب انتظاراتشان منجر نشود. این نسل با دید انتقادی به دانشگاه نگاه میکند و ترجیح میدهد انتخابهایی داشته باشد که بیشترین تناسب را با هدفها و شرایط شخصیاش داشته باشد.
نسل Z اهمیت بسیار زیادی به مهارتهای عملی و تخصصی میدهد. برای آنها داشتن مهارتهایی مانند تخصص فنی، تسلط بر زبانهای خارجی، دیجیتال مارکتینگ، برنامهنویسی و مهارتهای کاربردی دیگر، ارزش بیشتری نسبت به صرفاً داشتن مدرک دانشگاهی دارد. این موضوع ناشی از بازار کار رقابتی و نیاز به کارایی و تخصص در حوزههای مختلف است که مدرک دانشگاهی به تنهایی قادر به تامین آن نیست.
کارآفرینی، فریلنسینگ (کار آزاد)، مهاجرت کاری و کسب درآمد از طریق مهارتهای دیجیتال و فضای آنلاین برای نسل Z بسیار جذابتر از مسیر استخدام سنتی در شرکتها و سازمانها است. آنها به دنبال استقلال، انعطافپذیری و کنترل بیشتر بر زندگی کاری خود هستند. همچنین، این نسل فرصتهای موجود در دنیای دیجیتال و فناوری را به خوبی شناخته و از آنها بهره میبرد تا راههای جدید و متنوعی برای کسب درآمد و موفقیت ایجاد کند.
اگرچه مدرک دانشگاهی هنوز برای نسل Z اعتبار دارد، اما جایگاه آن تغییر کرده است. مدرک دیگر تضمینکننده موفقیت نیست، بلکه بیشتر به عنوان یک پیشنیاز اولیه یا مکمل مهارتها دیده میشود. به عبارت دیگر، داشتن مدرک دانشگاهی ممکن است در شروع مسیر کاری اهمیت داشته باشد، اما موفقیت واقعی در بازار کار بستگی زیادی به مهارتها، تجربه و تواناییهای عملی فرد دارد. این نسل معتقد است که تنها داشتن مدرک نمیتواند تضمین کند که فرد در آینده شغلی موفق خواهد بود.
در نتیجه، نسل Z با نگرشی ترکیبی، واقعبینانه و انتقادی به تحصیلات دانشگاهی نگاه میکند و تاکیدش بیشتر بر مهارتها و مسیرهای نوآورانه شغلی است. این تغییر نگرش، نشاندهنده تحولات عمیق در انتظارات، فرصتها و چالشهای نسل جدید در دنیای کار است.
کاوندی: چه موانع یا تجربههایی باعث شده برخی از جوانان این نسل نسبت به مسیر شغلی خود ناامید یا دچار تردید شوند؟
برزگر: نسل Z در ایران با چالشها و موانع متعددی در مسیر شغلی خود مواجه است که باعث ایجاد ناامیدی، تردید و حتی اضطراب درباره آینده کاریشان شده است. یکی از مهمترین دلایل ناامیدی نسل Z، مشاهده بیکاری یا اشتغال در مشاغل غیرمرتبط با رشته تحصیلی در میان همنسلان خود است. بسیاری از فارغالتحصیلان دانشگاهها، حتی با داشتن مدارک تحصیلی معتبر، نمیتوانند شغل مناسب پیدا کنند یا مجبورند در مشاغلی کار کنند که با تخصص و علاقه آنها همخوانی ندارد. این مسئله باعث شده که اعتماد نسل جدید به مسیر سنتی تحصیلات و استخدام کاهش یابد و نگرانیهای عمیقی درباره آینده شغلیشان ایجاد شود.
نسل Z احساس میکند که آموزشهای دانشگاهی و آکادمیک در بسیاری از موارد با نیازهای واقعی و عملی بازار کار هماهنگی ندارد. بسیاری از مهارتهای ضروری در فضای کار امروز، مانند مهارتهای دیجیتال، نرمافزاری یا مهارتهای نرم (مثل مدیریت زمان، ارتباطات موثر) به طور کافی در سیستم آموزشی آموزش داده نمیشود. این شکاف باعث شده که نسل جدید هنگام ورود به بازار کار دچار مشکل شود و نیاز به دورههای آموزشی مکمل داشته باشد.
شرایط اقتصادی ایران که با تورم بالا، نوسانات شدید بازار و محدودیتهای مالی همراه است، فضای ناامنی اقتصادی برای نسل Z ایجاد کرده است. دشواری راهاندازی کسبوکارهای نوپا، هزینههای بالای زندگی و عدم وجود حمایتهای کافی باعث شده که این نسل نسبت به ایجاد کسبوکار مستقل یا حتی یافتن شغل پایدار دچار تردید و نگرانی باشد.
سرعت بالای تغییرات فناوری و تحولات بازار کار، باعث شده آینده مشاغل به شدت نامطمئن و غیرشفاف به نظر برسد. نسل Z نمیداند که چه مهارتهایی در آینده مورد نیاز خواهد بود و آیا شغلهایی که امروز محبوباند، در آینده وجود خواهند داشت یا خیر. این عدم قطعیت باعث میشود آنها نسبت به انتخاب مسیر شغلی خود دچار سردرگمی و اضطراب شوند.
عوامل ساختاری و اجتماعی نیز نقش مهمی در ایجاد ناامیدی نسل Z دارند. پارتیبازی، بوروکراسی سنگین اداری، فرصتهای نابرابر در استخدام و پیشرفت شغلی، و عدم شفافیت در فرآیندهای کاری و استخدامی باعث شده که نسل جدید احساس کند شانس واقعی برای موفقیت و پیشرفت ندارد. این مسائل موجب کاهش انگیزه، افزایش بیاعتمادی به سیستم و نگرانی نسبت به آینده شده است.
مجموع این عوامل، فضای ناامیدی و تردید را برای نسل Z ایجاد کرده است. این نسل با دیدن مشکلات ساختاری، اقتصادی و آموزشی، نسبت به آینده شغلی خود نگرانی دارد و به دنبال راهحلهایی است که بتواند این موانع را پشت سر بگذارد. بنابراین، توجه به این چالشها و تلاش برای اصلاح ساختارهای آموزشی، اقتصادی و اجتماعی، میتواند به کاهش این ناامیدی و افزایش امید و انگیزه نسل جدید کمک کند.
کاوندی: با توجه به گرایش این نسل به یادگیری مهارتهای کاربردی و کار آزاد، چه تغییراتی باید در ساختار و محتوای آموزش عالی ایجاد شود تا پاسخگوی نیازهای آنها باشد؟
برزگر: نسل Z بهدلیل ویژگیها و شرایط خاص خود، علاقه زیادی به کسب مهارتهای کاربردی و انجام کارهای فریلنس (آزاد) دارد و این امر نیازمند تغییرات بنیادین در سیستم آموزش عالی است تا بتواند پاسخگوی نیازهای این نسل باشد. یکی از اولین و مهمترین تغییرات لازم، بازنگری در محتوای دروس است. سیستم آموزش عالی باید سهم دروس مهارتمحور و پروژهمحور را افزایش دهد تا دانشجویان به جای تمرکز صرف بر تئوریهای خشک، با انجام پروژههای عملی و کاربنی، مهارتهای واقعی و کاربردی را کسب کنند. این رویکرد باعث میشود دانشجویان بهتر برای بازار کار آماده شوند و بتوانند دانش تئوریک را به عمل تبدیل کنند.
آموزش عالی باید ارتباط نزدیک و مستمری با صنعت و بازار کار برقرار کند. این همکاری شامل نیازسنجی دقیق و بهروز بازار کار، طراحی دورههای آموزشی متناسب با این نیازها و دعوت از متخصصان و فعالان واقعی صنعت برای آموزش و انتقال تجربیات به دانشجویان است. این تعامل باعث میشود که آموزشها دقیقتر و عملیتر باشد و دانشجویان مهارتهای مورد نیاز کارفرمایان را بیاموزند.
نسل Z به دنبال انعطافپذیری در یادگیری است. بنابراین، سیستم آموزش عالی باید دورههای آنلاین، ترکیبی (حضوری و آنلاین)، کوتاهمدت و همچنین گواهینامههای مهارتی (Certification) ارائه دهد. این نوع دورهها به دانشجویان اجازه میدهد مطابق با برنامه زندگی و نیازهای شغلی خود، به یادگیری بپردازند و مهارتهای متنوعی کسب کنند.
علاوه بر مهارتهای فنی، مهارتهای نرم مانند تفکر انتقادی، حل مسئله، خلاقیت، کار تیمی، سواد دیجیتال و هوش هیجانی اهمیت زیادی دارند. سیستم آموزش عالی باید به آموزش این مهارتها توجه ویژه کند، زیرا این مهارتها در محیطهای کاری امروز و فردا نقشی کلیدی دارند و به موفقیت حرفهای کمک میکنند.
نقش استاد باید از صرفاً منبع علم و انتقالدهنده اطلاعات به راهنما، منتور و تسهیلگر یادگیری تغییر کند. استادان باید محیطی فراهم کنند که دانشجویان خودشان به کشف دانش بپردازند، سوال بپرسند، تفکر کنند و در فرآیند یادگیری فعال باشند. این رویکرد به توسعه استقلال فکری و مهارتهای خودآموزی نسل Z کمک میکند.
کاوندی: به نظر شما نسل Z چه دیدگاهی نسبت به موضوعاتی مثل مهاجرت، سبک زندگی، و روابط اجتماعی دارند؟
برزگر: مهاجرت، برای بسیاری گزینهای جدی و ملموس است، نه یک آرزوی دور. انگیزه اصلی بهبود شرایط اقتصادی/شغلی و گاه فرصتهای اجتماعی/فردی بیشتر است. اما دلتنگی و تعلق به وطن هم وجود دارد. سبک زندگی، فردگراتر از نسل قبل، خواهان تعادل بین کار و زندگی، تجربهگرا، اهمیت به سلامتی و تناسب اندام، مصرفکننده هوشمندتر (هرچند تحت تأثیر اینفلوئنسرها). روابط اجتماعی: گسترده ولی اغلب سطحیتر در فضای مجازی، دوستیها اغلب حول علایق مشترک شکل میگیرد. در عین حال، حساسیت به کیفیت روابط و تمایل به ارتباطات معنیدار وجود دارد. پذیرش بیشتری نسبت به تنوع در روابط (با احتیاط در ابراز) دیده میشود.
کاوندی: آیا این نسل نسبت به موضوعات اجتماعی مانند عدالت، محیط زیست یا ... فعالتر است؟ چه شواهدی دیدهاید؟
برزگر: پاسخ کوتاه این است که بله، نسل Z در ایران نسبت به مسائل اجتماعی آگاهتر، حساستر و در بسیاری موارد فعالتر از نسلهای پیشین است. با این حال، نوع فعالیت آنها با توجه به شرایط اجتماعی، فرهنگی و قانونی، بیشتر به سمت فضای مجازی و روشهای غیرمستقیم سوق پیدا کرده است.
نسل Z بستر اصلی فعالیت اجتماعی خود را فضای مجازی میداند. آنها از این فضا برای تولید و انتشار محتوا در مورد عدالت اجتماعی، حقوق بشر، محیط زیست و دیگر مسائل حساس استفاده می کنند. همچنین ایجاد کمپینسازی آنلاین برای آگاهیرسانی و جلب توجه عمومی به یک موضوع خاص و افشاگری و اطلاعرسانی در مورد رویدادها یا مشکلاتی که در رسانههای رسمی کمتر پوشش داده میشوند، از دیگر نشانه های آگاهی نسل Z است. فضای آنلاین به آنها امکان میدهد که بدون محدودیت جغرافیایی و با هزینه کم، پیامشان را به طیف وسیعی از مخاطبان برسانند.
این نسل کمتر پذیرای پاسخهای کلی و مبهم است. آنها درباره دلایل نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی، فساد ساختاری،تخریب محیط زیست و حقوق اقلیتهای قومی، مذهبی و جنسیتی به صورت مکرر پرسش میکنند و از مسئولان، رسانهها یا حتی اطرافیان خود شفافیت میخواهند. این پرسشگری، هم در محیطهای آموزشی و دانشگاهی و هم در گفتوگوهای مجازی دیده میشود.
آنها حساسیت بالایی به موضوعاتی مثل آزادی بیان و حق اظهار نظر، حق انتخاب پوشش، حقوق زنان و برابری جنسیتی و حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی دارند و معتقدند این موارد باید برای همه به رسمیت شناخته شود. این نگرش در گفتوگوها، محتوای آنلاین و حتی انتخاب سبک زندگیشان بازتاب دارد.
کاوندی: از نظر شما نقش رسانههای اجتماعی در شکلگیری هویت، دغدغهها و حتی فشارهای روانی نسل Z چیست؟
برزگر: رسانههای اجتماعی برای نسل Z در ایران یک آینه و همزمان یک میکروسکوپ است: آینهای که بازتابدهنده تصویر خودشان و تعاملات اجتماعیشان است، و میکروسکوپی که آنها را به جزئیات دقیقتری از مسائل و دغدغههای جهان آگاه میکند. با این حال، همانطور که این فضا فرصتهای بیسابقهای برای رشد و آگاهی فراهم کرده، میتواند منبع فشار روانی و چالشهای جدید نیز باشد.
کاوندی: آیا این حضور گسترده در فضای مجازی باعث شکلگیری اضطراب یا فشار اجتماعی جدیدی شده است؟
برزگر: بله، به شکل قابل توجهی حضور دائمی و پررنگ نسل Z در شبکههای اجتماعی و بسترهای آنلاین، علاوه بر مزایای ارتباطی و اطلاعاتی، پیامدهای روانی و اجتماعی خاصی به همراه دارد که میتواند سطح اضطراب و فشار ذهنی آنها را افزایش دهد.
نسل Z دائماً در حال دیدن رویدادها، مهمانیها، سفرها و موفقیتهای دیگران است و ممکن است احساس کند از تجربیات یا فرصتهای مهم جا مانده است. این حس باعث اضطراب دائمی و تلاش بیوقفه برای در جریان بودن میشود که خود فشار روانی زیادی ایجاد میکند.
شبکههای اجتماعی معمولاً نسخهای ویرایششده و اغلب غیرواقعی از زندگی دیگران را نمایش میدهند. نسل Z با مشاهده این تصاویر و داستانها، ناخواسته خود را با استانداردهایی مقایسه میکند که در واقعیت وجود ندارند. نتیجه این مقایسه میتواند کاهش عزت نفس، احساس ناکافی بودن و حتی افسردگی باشد.
*با توجه به چالشهای عاطفی و روانی این نسل، مهمترین دغدغههای ذهنی و روانی آنها را چگونه دستهبندی میکنید؟
برزگر: مهمترین دغدغههای روانی نسل Z را میتوان در چند محور به هم پیوسته دید. پیش از هر چیز، اضطراب آینده است. نگرانی شدیدی که از بیکاری، وضعیت ناپایدار اقتصادی و دشواری تشکیل یک زندگی مستقل ناشی میشود. در کنار آن، احساس درماندگی و ناامیدی نیز پررنگ است؛ حسی که در مواجهه با مسائل بزرگ و پیچیده اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی مانند تورم، آلودگی هوا و کمبود منابع تقویت میشود. این فضای ذهنی، در مواردی به افسردگی میانجامد، که گاه نتیجه انزوا در دنیای مجازی، فشارهای روزمره و تداوم ناامیدی است.
با وجود گستردگی ارتباطات مجازی، بسیاری از جوانان این نسل همچنان احساس تنهایی و انزوا دارند. این تنهایی، در بستر سردرگمی میان ارزشهای سنتی، خانوادگی، مذهبی و گرایشهای جهانی، به شکل سردرگمی هویتی بروز میکند. افزون بر این، فشار برای موفقیت چه در تحصیل و چه در شغل در شرایط دشوار کنونی، سبب استرس عملکرد مزمن میشود که میتواند بر سلامت روان و کیفیت زندگی آنان تأثیر جدی بگذارد.
کاوندی: خانم دکتر به نظرتون سیستم آموزش عالی و دانشگاهها چطور میتوانند به سلامت روان دانشجویان کمک کنند؟
برزگر: ایجاد فضای امن و حمایتگر: دانشجو باید بتواند دغدغهها، مشکلات و حتی شکستهای خود را بدون ترس از قضاوت یا برچسبزنی مطرح کند. این امر نیازمند فرهنگسازی در میان استادان، کارکنان و حتی دانشجویان دیگر است. تقویت مراکز مشاوره دانشجویی و افزایش دسترسی، تعداد و کیفیت خدمات روانشناختی. همچنین آموزش مهارتهای مقابلهای. مثل برگزاری کارگاههایی در زمینه مدیریت استرس، کنترل اضطراب، حل مسئله، سواد رسانهای، و خودمراقبتی میتواند دانشجویان را برای مواجهه با بحرانهای زندگی آماده کند.
کاوندی: نسل Z نسبت به آینده ایران چه دیدگاهی دارد؟ آیا امیدوار است یا بدبین؟
برزگر: دیدگاه نسل Z نسبت به آینده ایران، ترکیبی پیچیده از نگرانی عمیق و امید محتاطانه است. این نگاه، هم محصول تجربههای روزمره آنها در شرایط فعلی کشور است و هم تحت تأثیر دسترسی گستردهشان به اطلاعات و مقایسه با جهان بیرون شکل گرفته است. بسیاری از جوانان این نسل بر این باورند که مشکلات ساختاری ایران—از بحران اقتصادی و بیکاری گرفته تا محدودیتهای اجتماعی و آسیبهای زیستمحیطی—به این زودیها برطرف نمیشوند. تجربه مستقیم تورم، ناامنی شغلی، مهاجرت نخبگان و محدودیتهای اجتماعی، حس بیاعتمادی نسبت به وعدههای بهبود سریع را تقویت کرده است. این بدبینی بیشتر عملگرایانه است تا صرفاً احساسی؛ یعنی بر اساس شواهد و تجربههای واقعی شکل گرفته است. بسیاری از آنها اعتقاد دارند که اصلاحات و تغییرات واقعی از سطح جامعه و نسلهای جدید آغاز میشود، نه صرفاً از ساختارهای رسمی. فعالیتهای کوچک مدنی، آگاهیبخشی آنلاین، ایجاد شبکههای همفکر و پروژههای اجتماعی هرچند محدود، اما برایشان نشانههای امید هستند. آنها بیشتر بر تغییرات فرهنگی و نسلی حساب باز کردهاند تا تحولات ناگهانی سیاسی.
برخلاف برخی نسلهای قبل که آینده را روشن و پیشرفت را اجتنابناپذیر میدانستند، نسل Z کمتر به آرزوپردازی بسنده میکند. این نسل به دنبال نشانههای واقعی بهبود—مانند ثبات اقتصادی، افزایش فرصتهای شغلی و بازتر شدن فضای اجتماعی—پیش از سرمایهگذاری عاطفی بر آینده کشور است. در عین حال، اگر چنین نشانههایی را ببینند، توانایی بالایی در بازیابی انگیزه و امید دارند.
کاوندی: چه توصیهای برای درک بهتر این نسل توسط نهادهای آموزشی، خانوادهها و دولت دارید؟
برزگر: نسل Z در ایران در بستری رشد کرده که از بسیاری جهات با تجربیات نسلهای پیشین تفاوت بنیادین دارد: دنیای دیجیتال همیشهحاضر، تحولات سریع اجتماعی و اقتصادی، بحرانهای متعدد و دسترسی بیسابقه به اطلاعات. این تفاوتها باعث شده روشهای سنتی تعامل، آموزش و مدیریت دیگر کارایی گذشته را نداشته باشند. شنیدن بدون پیش داوری، به رسمیت شناختن تجربیات متفاوت، احترام به فردیت و انتخاب و انعطاف پذیری در برابر نیازهای نسل Z برای تعامل و همراهی بیشتر این نسل توصیه می شود.