این فرآیند به عنوان «پینینگ (pinning)» شناخته میشود. وبسایت پینترست به کاربران خود که ۸۰ درصد آنها خانم هستند، اجازه میدهد تا عکسهای مورد علاقه خود را در «پین برد (Pin Board)»های مختلف، به اشتراک بگذارند و ذخیره کنند. اکثر مرورگرهای وب، حتی برای دسترسی آسان از هر صفحه آنلاین، دکمه «Pin it» دارند که میتوانید آن را در نوار ناوبری (Navigation Bar) خود جای دهید.
پینترست مشابه سیستمهای نشانهگذاری اجتماعی قبلی، مبتنی بر یک اصل است، مثل پروژه David Galbraith در سال ۲۰۰۵. پینترست این امکان را به کاربران خود میدهد تا تصاویر را ذخیره کرده و آنها را در صفحههای مختلف طبقهبندی کنند. آنها میتوانند پین بردهای کاربران دیگر را در صورت داشتن علایق مشترک، دنبال کنند. همچنین دستهبندیهای محبوب عبارتاند از مسافرت، اتومبیل، فیلم، طنز، طراحی خانه، ورزش، مد و هنر. حال بیایید ببینیم داستان پینترست چیست و این شبکه اجتماعی محبوب، از کجا آمده است.
چرا به آن پینترست گفته میشود؟
با حضور گسترده زنانی که از Pinterest استفاده میکنند، شاید تعجب کنید که این شرکت در سال ۲۰۱۰، توسط ۳ مرد به نامهای اوان شارپ (Evan Sharp)، پل سیارا (Paul Sciarra) و بن سیلبرمن (Ben Silbermann) تاسیس شد. این شرکت بیش از ۷۲ میلیون کاربر فعال دارد و توانسته بالغ بر ۵۰۰ میلیون دلار جمعآوری کند. همچنین اخیرا به مبلغ بر ۱/۵ میلیارد دلار ارزشگذاری شده که آن را به یکی از جالبترین برندهای حوزه فناوری خصوصی، تبدیل کرده است.
به نظر میرسد که این ایده به صورت ارگانیک، متولد شده است؛ اما مبتنی بر توسعه تدریجی نشانهگذاری بصری در اینترنت میباشد. این نام را همسر فعلی سیلبرمن در حالیکه مشغول تماشای تلویزیون بود، پیشنهاد داد. این کلمه ترکیبی از ۲ مفهوم، «Pin Board» به معنی تابلوی اعلانات و «Interest» به معنی علاقه است. آیا تا به حال متوجه کلمه پین نامحسوس در لوگوی آنها شدهاید؟
شروع داستان پینترست
پینترست از یک سایت ناشناخته با تعداد کاربران کم، امروز به یکی از محبوبترین اپلیکیشنهای تعامل در شبکههای اجتماعی تبدیل شده است. داستان موفقیت بن سیلبرمن بسیار الهامبخش است، زیرا او به اندازه کافی پشتکار داشت تا بتواند به پروژهای ادامه دهد که اصلا کسی به آن اعتقاد نداشت.
سیلبرمن همیشه کلکسیون تمبر جمع میکرد و به همین دلیل در فکر ایجاد یک وبسایت بود تا به مردم امکان انجام این کارها را بدهد. او پس از ترک شرکت گوگل، کار خود را روی پینترست شروع کرد؛ اما پس از چند ماه تلاش، فقط حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ کاربر داشت. او در یک مصاحبه گفت:
سایت ما در ابتدا طرفداران زیادی نداشت. من به حدود ۳۰۰ نفر از دوستانم پیامهایی ارسال کردم، اما فقط ۱۰ نفر از آنها، ایده پینترست را درک کردند.
بن سیلبرمن
سیلبرمن فقط با مشغول طراحی سایت پینترست نبود، بلکه برای جذب کاربران جدید هم، مشکلات جدی داشت. Pinterest در سال اول، فقط توانست ۹۰۰۰ کاربر جذب کند.
هنگامی که یک وبلاگنویس مشهور سایت Pinterest را به مخاطبان خود توصیه کرد، پینترست به سرعت رشد کرد. از ادامه داستان پینترست و تبدیل آن به یک شبکه اجتماعی غولپیکر میلیارد دلاری، به خوبی خبر دارید.
سیلبرمن مقابل تمام دنیا ایستاد!
اگر شما به جای سیلبرمن بودید، آیا وقتی میفهمیدید که ۹۰ درصد افرادی که میشناسید، ایده شما را دوست ندارند؛ باز هم به پروژه خود ادامه میدادید؟
سیلبرمن با سرمایهگذاران زیادی ملاقات کرد و تمام آنها ایده او را رد کردند. اما این روزها پینترست با جای دادن میلیونها تصویر در خود، به یک سایت عالی تبدیل شده است. فکر میکنید چه چیزی باعث شد تا ۱۰۰.۰۰۰ نفر اول، به یک سایت خالی بپیوندند؟ در واقع او سعی داشت تا ایدهای را ارائه دهد که استقبال گرمی از آن نشده بود. این کار دیوانگی است، اینطور نیست؟
مقاومت و ایستادگی مقابل تمام افراد، عمل کردن برخلاف نظر سرمایهگذاران و کارشناسان، همچنین تلاش برای فروش پینترست، همگی پس از رسیدن به عدد ۱۰.۰۰۰ کاربر صورت گرفت. با وجود تمام تلاشهای سیلبرمن، شرکت خریدار در جلسه حاضر نشد. در واقع تمام دنیا مقابلش ایستاده بودند؛ اما او همچنان حرکت میکرد.
داستان پینترست درست از زمان آغاز رکود اقتصادی و در سال ۲۰۰۸، شکل گرفت. این شرکت، مدیرعاملهای متفاوت و چند کمک بنیانگذار داشت که ۲ تن از آنها، دیگر در این داستان وجود ندارند. اما اگر شرکت فیسبوک، مارک زاکربرگ دارد یا در کمپانی اپل، استیو جابز وجود دارد؛ آن یک نفر در پینترست، قطعا بن سیلبرمن است.
سیلبرمن به چه دلیل، پینترست را ساخت؟
سیلبرمن روی ایده خود، بسیار استوار بود و این دقیقا همان کاری است که شما باید انجام دهید تا در زندگی خود موفق شوید. نظر او و استیو جابز در مورد موفقیت، تقریبا مشابه است. آنها معتقد هستند که برای رسیدن به پایداری، باید عقلانیت خود را کنار بگذارید. اگر سیلبرمن عقلانی فکر میکرد، هرگز به راه خود ادامه نمیداد. یک شبکه اجتماعی که طی چند ماه ۳۰۰ کاربر به دست آورد، چند سال طول میکشد تا به یک میلیون کاربر برسد؟ یک عمر!
گاهی اوقات اینکه انسان عاقلی از کار خود خارج شود، دیوانگی است.
استیو جابز
اما در اینجا یک نکته طلایی وجود دارد، برای موفقیت در زندگی باید دیوانهوار، پایدار باشید. این روزها پینترست که سیلبرمن آن را یک ابزار الهامبخش در نظر دارد، سومین منبع بزرگ ترافیک ارجاعی در دنیای وب است.
چرا پینترست متولد شد؟
زمانی که بن سیلبرمن عادت کودکی جمعآوری کلکسیون تمبر و پروانه خود را با اشتیاق طراحی و مهارتهای مهندسی ترکیب کرد؛ پینترست متولد شد. او و همکارانش، از دسامبر سال ۲۰۰۹، داستان پینترست را آغاز کردند و این سایت را در مارس ۲۰۱۰ به عنوان نسخه بتا، راهاندازی کردند. او در سال ۲۰۰۳ از دانشگاه فارغالتحصیل شد و در بخش فروش شرکت گوگل، کار کرد؛ همچنین بسیاری از برنامههای آیفون را طراحی کرد که هرگز راهاندازی نشدند. آنها میخواستند یک پلتفرم اجتماعی ایجاد کنند که به مردم امکان میداد تصاویر و عکسهای مورد علاقه خود را جمعآوری کنند تا با دوستان و خانواده خود، به اشتراک بگذارند.
در آگوست سال ۲۰۰۸، پل سیارا (Paul Sciarra) شغل خود را در شرکت سرمایهگذاری Radius Capital در نیویورک رها کرد. آن طرف قاره، دوست همکارش Ben Silbermann، کار پاره وقت خود را در گوگل ترک کرد. کار کردن در گوگل برای Ben چندان جالب نبود، خصوصا وقتی شرکت اجازه نمیداد محصولاتی بسازد. همه به شکایت بن در مورد نگرش گوگل گوش فرا دادند، به جز دوستش Divya که او را تشویق کرد تا هر وسیلهای را برای انجام هر کاری که قلبش میخواهد، پیدا کند و او نیز این کار را انجام داد و داستان پینترست شکل گرفت. او از گوگل استعفا داد تا با دوست دانشگاه خود Paul Sciarra همکاری کند. آنها شرکتی به نام Cold Brew Labs را راهاندازی کردند. پس از ترک شغل، Silbermann یک اپلیکیشن آیفون به نام Tote برای خرید از طریق تلفن ساخت. اما برنامه شامل ویژگیهای بسیار زیادی بود و خرید از طریق آن را خیلی دشوار ساخته بود. دو مشکل بزرگ وجود داشت. یکی این بود که مردم هنوز از برنامههای تلفن همراه برای خرید استفاده نمیکردند. خیلی زود بود. مورد دیگر این بود که فروشگاه اپل، آماده پشتیبانی از مشاغل ساخته شده روی این پلتفرم نبود. هنوز خیلی کند بود. سرمایهگذاران علاقهای نشان ندادند، زیرا Silbermann و کمک بنیانگذاران وی فنی نبودند.
پس از آن، آنها با Evan ملاقات کردند که طرح شبکه را در Pinterest طراحی کرده است. آنها در سال ۲۰۰۹ فعالیت خود را روی پینترست آغاز کردند و در مارس ۲۰۱۰، این سایت را با فرمت بسیار محدود بتا در اختیار اعضای عمومی قرار دادند. این برنامه بعدا به فرمت باز بتا تغییر کرد که در آن کاربران در صورت داشتن دعوت نامه از یک عضو قبلا ثبت نام شده، به وبسایت دسترسی پیدا میکردند. کمک بنیانگذار Ben Silbermann با پنج هزار کاربر اول وبسایت، ارتباط برقرار کرد و در صورت تمایل آنها برای گفتگو در مورد تجربه خود با پینترست، یک ایمیل شخصی با اطلاعات تماس از جمله تلفن همراه خود را برای آنها ارسال کرد. وی تا آنجا پیش رفت که شخصا با چند کاربر ملاقات کرد تا اطمینان حاصل کند که این پلتفرم میتواند از آزمایشکنندگان بتا کاملا بهرهمند شود. در این زمان وبسایت توسط Silbermann و چند برنامهنویس از یک آپارتمان اداره میشد.
این شرکت با داشتن ملاقاتهایی با آنها، روی این نوع طرفداران وبسایت متمرکز شد که این روش معمولی برای یک شرکت وب نبود. کاربران بازخورد ارائه داده و به شناختهشدن سایت کمک کردند. در ابتدا، حدود ۵۰۰۰ کاربر پینترست وجود داشت که تعداد آنها به آرامی در حال رشد بود و از آوریل و اوایل ماه می ۲۰۱۱، تعداد کاربران به ۹۰۰۰ افزایش یافت. اما وقتی یک کاربر به نام Victoria، نامهای زنجیرهای به نام «pin it forward» ایجاد کرد که به وبلاگ نویسان اجازه میداد تابلوهای پین را در مورد این که خانه برای آنها چه معنایی دارد، تبادل کنند، همه چیز فورا تغییر کرد. مردم شروع به استفاده از Pinterest به روشهایی کردند که حتی نوآوران، تصور آن را هم نمیکردند. مجموعه نقشهها، راهنماهای تور، تابلوهای مشابه، همگی از هر گوشه ظاهر شدند. تا دسامبر ۲۰۱۰، کاربران پینترست به ۱۰.۰۰۰ کاربر افزایش یافته بود.
پینترست دقیقا مانند هر سایت دیگری که بیشتر کاربران اولیه از Des Moines در ایالت آیووا بودند، راهاندازی شد، شهر زیبایی که بن از آنجا پیشرفت کرد. این جنبه از تاریخ Pinterest به این واقعیت مربوط میشود که والدین بن پزشک بودند و مادرش این سایت را به همه بیماران خود معرفی کرده بود.
۳۰۰۰ کاربر پس از سه ماه در دنیای شبکههای اجتماعی امروز چشمگیر نبودند. اما پینترست روی گروه کوچک کاربران متعصب خود، متمرکز شده و بر اساس تفکر و اصول آنها ساخته شد. پینترست از بسیاری جهات برعکس آن چیزی بود که در آن زمان در دره سیلیکون موضوع داغ بود. فیسبوک، توییتر و FriendFeed سایتهای داغی بودند، زیرا آنها روی جریانهای بازده فوری تمرکز کرده بودند که بیشتر آنها را متن ها تشکیل میدادند. در عوض، Pinterest کلا روی تصاویر تمرکز کرده بود. Ben به دلیل این امر و نیز به این دلیل که این شرکت دارای دو کمک بنیانگذار غیر تکنیکی بود، توسط بسیاری از سرمایهداران دره سیلیکون رد شد.
تا ژوئن سال ۲۰۱۰، این سایت راهاندازی شده بود، اما پاسخ، آن چیزی نبود که سیلبرمن و دو کمک بنیانگذار وی به آن امید داشتند. او گفت: «اما معدود افرادی که از آن استفاده کردهاند و همچنین خودم، واقعا آن را دوست داشتیم.» «به جای تغییر آن، افراد بیشتری مثل خودم پیدا خواهیم کرد.»
در اوایل سال ۲۰۱۰، Ben و سرمایهگذاران این شرکت تصمیم گرفتند این شبکه را به یک شرکت نشر مجله مستقر در نیویورک بفروشند، ناشر از ملاقات با بنیانگذاران خودداری کرد.
اگرچه اولین تلاش برای فروش وبسایت به یک شرکت در نیویورک انجام نشد، پینترست در حال حاضر از سوی سرمایهگذاران بیشماری تامین اعتبار میشود.
راهاندازی اپلیکیشن آیفون برای Pinterest در مارس ۲۰۱۱ و موبایل Pinterest در سپتامبر ۲۰۱۱ برای کاربران غیر از آیفون منجر به افزایش محبوبیت و میلیونها بارگیری شد و این شرکت را در بین «۵۰ وبسایت برتر سال ۲۰۱۱» در فهرست مجلات تایمز قرار داد. در اوایل سال ۲۰۱۱، این شرکت پس از ارزشگذاری ۲۰۰ میلیون دلاری، در اکتبر سال ۲۰۱۱، سرمایهگذاری ۱۰ میلیون دلاری و سپس ۲۷ میلیون دلاری را دریافت کرد. این سرمایهگذاری واقعا به رشد شرکت کمک کرد، به گونهای که تا دسامبر ۲۰۱۱، پینترست با بیش از ۱۱ میلیون بازدید در هر هفته، به یکی از ده سایت برتر شبکههای اجتماعی تبدیل شد. در ژانویه ۲۰۱۲ ComScore، یک شرکت تجزیهوتحلیل اینترنتی گزارش داد که Pinterest حدود ۷/۱۱ میلیون بازدیدکننده داشته است و آن را به سریعترین سایت اجتماعی تبدیل کرده که تاکنون ۱۰ میلیون بازدیدکننده منحصر به فرد داشته است.
در ۲۳ مارس ۲۰۱۲، پینترست از شرایط سرویس به روز شده پرده برداشت و خط مشی و سیاستی را که به آن حق فروش محتوای کاربران خود را داده بود، از بین برد. در حالی که Paul Sciarra از کمک بنیانگذاران داستان پینترست، در آوریل ۲۰۱۲ این شرکت را برای یک کار مشاوره ترک کرد. این شرکت در می ۲۰۱۲، ۱۲۰ میلیون دلار بودجه جمعآوری کرد، در آگوست ۲۰۱۲ بدون درخواست یا دعوت به روی همگان افتتاح شد و تا مارس ۲۰۱۲، این سایت با رقم سرسامآور ۵/۱ میلیارد دلار ارزشگذاری شد.
برای خردهفروشان، بسیار ارزشمند است، زیرا بسیاری از افراد را به خود جلب میکند که به مد و طراحی، علاقه خاصی دارند. این پلتفرم به مشاغل اجازه میدهد صفحات حرفهای تنظیم کنند که میتواند به عنوان پنجرهای برای نمایش فروشگاه برای مشتریان خود باشد و Pinterest ثابت کرده است که یک ابزار بازاریابی ارزشمند برای خردهفروشان آنلاین است. این سایت حتی بهتر از فیسبوک است: مشتریانی که از Pinterest آمدهاند، تقریبا ۱۰۰ دلار بیشتر از فروشگاههایی که خردهفروشی را در فیسبوک پیدا کردهاند، در آن فروشگاه خرج میکنند. همچنین به نظر میرسد این پلتفرم در بین زنان محبوبیت بیشتری دارد و در سطح جهان، اکثریت بسیار زیادی از کاربران زنان هستند. با این حال، برخی از واقعیتهای جالب در نگاه به کشورهای خاص پدیدار میشوند. به عنوان مثال در انگلستان، بیش از نیمی از کاربران Pinterest، مردان هستند.
در حال حاضر، Pinterest با بیش از ۱۷۵ میلیون کاربر در سطح جهانی با بیش از ۵۰ میلیارد پین و یک میلیارد تابلوی Pinterest به سطح جهانی میرسد. خصوصا نسل جدید به سایت جلب شدهاند و دقیقا به همان اندازه که اینستاگرام را دنبال میکنند، با میانگین سنی کاربران فعال زیر ۴۰ سال از آن استفاده میکنند.
این یک سایت شبکه اجتماعی است که باید از نظر پتانسیل بازاریابی و تعامل اجتماعی تفریحی آن جدی گرفته شود. هر فردی که برای محصولات یا خدمات، نیاز به ایده داشته باشد، میتواند سری به پینترست بزند تا پاسخ خود را به دست آورد.
داستان پینترست به دنیا ثابت کرد که گاهی ایستادگی، حتی در مقابل تمام دنیا نیز میتواند ارزشش را داشته باشد و شما را به موفقیت برساند!