بنیانگذار استارتاپ زیلینک کیست؟
مصطفی الهیاری، بنیانگذار استارتاپ زیلینک بچه ابهر است؛ شهری کوچک در استان زنجان. تا مقطع دبیرستان در همین شهر زندگی کرده است. برنامهنویسی میکرده و حسابی مشهور بوده و با غرور جوانی تصور میکرده که آخر برنامهنویسی است و تا ته این وادی را رفته و چیزی نیست که نداند.
اما این جوان متولد ۱۳۷۰، وقتی در رشته علوم کامپیوتر دانشگاه امیرکبیر زنجان پذیرفته میشود و به محیط بزرگی قدم میگذارد، تازه متوجه میشود که دنیای بزرگی از نادانسته پیش رویش است. آنجا بود که به قول خودش: مصطفی فروریخت. اما نه فروریختنی که او را از بین ببرد، بلکه تلاش کرد که بیشتر بداند. در این گزارش کوتاه، قرار است با مصطفی الهیاری، بنیانگذار استارتاپ زیلینک بیشتر آشنا بشویم.
او فکر میکرد در دانشگاه قرار است اتفاقات شگفتانگیزی رخ بدهد اما در واقع به این صورت نبود. به اصطلاح بچه درسخوان بود و از همان دوران دبیرستان برنامهنویسی میکرد. قبل از کنکور فکر میکرد، دانشگاه قرار است خیلی نقش مهمی در زندگیاش داشته باشد ولی بعدا این تفکر در او کمرنگ شد. مهمترین آورده دانشگاه برای او، شبکهای از روابط بود که با افراد دیگر برای او ایجاد شد.
کمکم متوجه شد که باید کار کند و به همین دلیل از سال دوم دانشگاه کمتر درس میخواند و بیشتر کار میکرد و همزمان همکاری با مجموعههای مختلف را شروع کرد. یکی از این شرکتها، شرکت وبکاران بود. همچنین با شرکت سولیکو از مجموعه کاله و همچنین با مجموعه علیبابا بهعنوان برنامهنویس همکاری کرد.
مصطفی الهیاری، بنیانگذار استارتاپ زیلینک با اشاره به آمار و ارقام ذکر شده، در ادامه به بازار یک میلیارد دلاری سوشال کامرس که در انتظار زیلینک است، میپردازد. «یکی از بازارهای مدنظر ما، بازار سوشال کامرس است که ارزش این بازار در ایران تا یک میلیارد دلار برآورد شده است؛ یعنی حدود نیمی از تجارت الکترونیک ایران در این بازار رقم میخورد که اغلب فروشگاههای اینستاگرامی را شامل میشود.»
الهیاری از شروع کسبوکار اینترنتی بدون سرمایه، ادارهکردن آن بدون تبلیغات، چالشها و سختیهای مسیر کارآفرینی، جذب سرمایه، تمرکز روی ایدههای کوچکی که نیازهای طیف وسیعی از مردم را پوشش میدهند و… صحبت کرده است که در ادامه میخوانید.
در مسیر سخت کارآفرینی چه تجربهای کسب کردهاید؟
به نظرم سختترین لحظه، لحظهای بود که زیلینک فیلتر شد! بیآنکه متوجه دلیل این فیلترینگ شویم و بی آنکه در نهایت توضیحی در این مورد به ما داده شود. چنین اتفاقاتی یعنی مثلا فیلترشدن استارتاپی که نه موضع سیاسی دارد و نه چالش خاصی ایجاد کرده است، رفتهرفته موجب میشود که من از موضع سفت و سختی که قبلا داشتم برای ناامیدنشدن، کمی پایین بیایم؛ هرچند هنوز کاملا ناامید نشدهام و به همین دلیل ماندهام. حقیقتا در حال حاضر من سرسختانه برای ناامیدنشدن میجنگم.
بهعنوان برنامهنویس با چندین مجموعه همکاری کردید و احتمالا دریافتی و دستمزد قابل توجهی هم داشتید؛ چرا فکر کردید که باید کسبوکار شخصی خودتان را راهاندازی کنید؟
روحیه من به این شکل است که عاشق خلقکردن و عاشق ساختن هستم؛ یعنی چیزی که در روند زندگی، من را راضی نگه میدارد، این است که چیزی را بسازم و چیزی را خلق کنم و به واسطه چیزی که خلق کردهام، تاثیری روی زندگی دیگران بگذارم.
در مسیر خلقکردن و ساختن چیزی که به درد دیگران بخورد، نخستین چیزی که ساختم، محصولی بود به نام فونت آرا که الان حدودا بین ۲۰ تا ۲۵ هزار کاربر دارد. کار این محصول این است که فونتها را برای مرورگرهای شبکههای اجتماعی مختلف بهبود میدهد و کاربران میتوانند از فونتهای زیباتری استفاده کنند. این محصول از ابتدا اوپنسورس یا متنباز بود و کاملا رایگان آن را توسعه دادم و در اختیار کاربران قرار دادم.
وقتی کاربران از این فونتها استفاده میکردند و بعد تجربهشان را با من به اشتراک میگذاشتند و به نوعی حس خوبی به آنها دست میداد، لذتی که برای کاربران ایجاد کرده بودم، برای من وصفناپذیر و بسیار بزرگ بود.
دریافت این حسهای خوب، روحیه لذتبردن از خلقکردن و ساختن را در من تقویت کرد یعنی بارها با خودم میگفتم که پس همین خلقکردن است که من را راضی نگه میدارد و اینکه در شرکتهای مختلف برنامهنویسی کنم و کد بزنم، چیزی نبود که بخواهم برای تمام عمرم انجامش بدهم. ضمن اینکه سبک و سویه علاقهمندی من در برنامهنویسی هم به سمت محصول و بازار و مارکت است تا اینکه صرفا یک کدنویس باشم.
علاقهمندی خودم به محصول و توسعه محصول و بازار و مارکت را دیدهام و سعی کردم که مهارتهایم در این حوزهها را تقویت کنم و زیلینک در واقع محصول توسعه این مهارتهای مختلف در من بوده است.
همین علاقهمندی به واسطه محصول و مارک باعث شد که من در مجموعه سولیکو و در مجموعه علیبابا در بخش دیجیتال مارکتینگ این شرکتها مشغول به کار شوم چون در این بخش نیاز به کدنویسی وجود داشت و علاقهمندی من هم درون چنین بخشهایی از این کسبوکارها بود. کارکردن در بخشهای مارکتینگ و دیجیتالمارکتینگ این شرکتها موجب شد تا مهارتهای من در حوزه مارکتینگ و بازاریابی تقویت شود.
قبل از زیلینک هم استارتاپ داشتی یا این کسبوکار نخستین تجربه شما در راهاندازی کار شخصی بوده است؟
زیلینک نخستین استارتاپ من نبوده است. قبل از زیلینک ۲ استارتاپ دیگر را هم راهاندازی کردم که شکست خوردند. همین الان هم اگر زیلینک نباشد، یا چیزی شبیه آن راهاندازی میکنم یا کسبوکار دیگری راه میاندازم و ایدههایی را هم در ذهنم دارم.
آن دو استارتاپتان که شکست خوردند، در چه حوزهای بودند و چرا با شکست مواجه شدید؟
آن دو استارتاپم که شکست خوردند، یکی آیدیباز بود که کارش مدیریت کمپینهای تبلیغاتی در تلگرام بود. زمانی که تلگرام هنوز در ایران فیلتر نبود، کسبوکارها از آن استفاده میکردند.
آیدیباز آدمها و کانالها را در دستهبندیهای خاص به هم متصل میکرد و تبلیغات را مدیریت میکرد. چیزی شبیه اینفلوئنسر مارکتینگ های فعلی بود ولی در فضای تلگرام. اما فیلترینگ تلگرام موجب شد که آیدیباز شکست بخورد.
استارتاپ دیگر من به نام فوگر بود که در حوزه فروش فینگرفود فعالیت میکرد. در ارتباط با فوگر، من بهعنوان یک توسعهدهنده محصول کاری را انجام دادم که بلد بودم؛ یعنی اینکه یک محصول را ساختم اما ابعاد دیگری مثل مارکتینگ و بازار و مسائلی از این دست را نمیشناختم و به همین دلیل شکست خوردم. همچنین بحثهای زیرساختی مثل لجستیک و حملونقل را در نظر نگرفته بودم. درواقع، بعد از شکست فوگر بود که من به این نتیجه رسیدم که باید در زمینه بازار و مارکتینگ و… هم مهارتهایی کسب کنم. از دل این دو شکست و این تجربه، زیلینک بهوجود آمد و به دلیل کسب همان مهارتها بود که من توانستم تا ۱۰۰ هزار تایی شدن زیلینک، آن را بهتنهایی اداره کنم و جلو بیاورم.
برای افرادی که همچنان مشتاق راهاندازی کسبوکار در فضای امروزی هستند، چه دارید که بگویید؟
نظر من این است که ما میتوانیم تلاشهای میکروسکوپی بکنیم و برداشتهای ماکروسکوپی داشته باشیم.
من نمیخواهم بگویم که این روش یک روش صددرصد خلاقانه و… است. من هم آدم صددرصد خلاقی نیستم ولی سعی میکنم که سیستمهای مختلف را بررسی کنم و هرجا که بشود، ارزش افزودهای ایجاد کرد، به نظرم راه خوبی برای راهاندازی کسبوکار است. مثلا من نیازی چون زیلینک را در اینستاگرام دیدم یا در ارتباط با فونتها متوجه شدم که در شبکههای اجتماعی مردم با فونتهای خیلی بدی پیامها را میخوانند و وجود فونتهای زیبا یک نیاز بود و حتی نیاز خودم هم بود. بنابراین آن محصول را توسعه دادم.
مهمترین کاری که باید کرد، این است که نیازهای خیلی کوچک را پیدا کنیم و بعد بررسی کنیم که آیا این نیاز کوچک، نیاز تعداد بسیاری از آدمهاست یا نیست؟! و اینکه آیا میتوان با مرتفعکردن آن نیاز، کاربران زیادی را جذب کرد یا خیر.
من نمیخواهم بگویم که انجام هر کاری آسان است یا مثلا نیاز به سرمایه و نیازی به منابع انسانی نیست و… اتفاقا سرمایه ضروری است اما سرمایه همیشه به شکل سرمایه ریالی تعریف نمیشود. اگر من توانستم زیلینک را راهاندازی کنم و تا امروز سر پا نگهش دارم، این کار حاصل تجارب قبلی من است. به تعبیری حاصل خاکخوردن من در کسبوکارهای دیگر بوده و حاصل شبکهای از روابط با افراد مختلف بوده که در اطراف خودم ساختم و بعد از کمک آنها استفاده کردم. بنابراین من امروزِ زیلینک را برگرفته از تجربیات قبلیام میدانم؛ تجربیاتی که مهمترین سرمایه شخصی من بودند. حرف اصلی من این است که لزومی ندارد حتما کارهای بسیار بزرگی انجام دهیم بلکه باید با رفع نیازهای کوچک، تاثیرات گستردهای روی تعداد بزرگتری از آدمها داشت.
در مسیر کسبوکار از چه کسانی یا از چه چیزهایی بیشتر یاد میگیرید؟
بگذارید تجربهای را به شما بگویم؛ من متولد شهر ابهر در استان زنجان هستم. در آن شهر کوچک مشهور شده بودم که برنامهنویسیام خوب است و دائما از من تعریف و تمجید میشد. تا جایی که این تصور برای من ایجاد شده بود که من غول برنامهنویسی هستم. تا اینکه برای ادامه تحصیل در دانشگاه به تهران و دانشگاه امیرکبیر آمدم. وقتی در یک محیط بزرگتر قرار گرفتم، متوجه شدم که چقدر آدمهای قویتر و فنیتر و فراتر از من وجود دارد. در حالیکه قبل از آن همیشه فکر میکردم که چه آدم خفنی هستم. اما با دیدن آن آدمها، مصطفی بهطور کامل فروریخت. آنجا بود که فهمیدم چقدر نادانستههایم زیاد است و حالا حالاها باید یاد بگیرم.
به همین دلیل، هر روز که از خواب بیدار میشوم، با خودم فکر میکنم که امروز چه چیزی برای یادگیری وجود دارد و چه چیزی را باید یاد بگیرم. من رشدکردن را یک مسیر میدانم که دائما باید در آن پیش برویم؛ به صورت تدریجی ولی دائمی.
استارتاپ زیلینک چه خدمتی را به کاربرانش ارائه میدهد؟
من دو تعریف از اینکه زیلینک دقیقا چه میکند، دارم و مثلا اگر از من بپرسند زیلینک چیست؟ پاسخ من این است که زیلینک یک ابزار برای ساخت لینک در بایو اینستاگرام است. کاربران به کمک زیلینک، صفحه یا لندینگپیج مورد نظرشان را میسازند و در این صفحه، تمام راههای ارتباطی خود را قرار میدهند.
زیلینک خیلی ساده طراحی شده و تمام افراد با هر رده سنی و سطح سوادی میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند؛ یعنی ابزاری است برای ساخت لینک بایو بدون دانش تخصصی و بدون دانش فنی یعنی از کسی که حصیربافی میکند و پیج اینستاگرامی دارد تا یک متخصص دیجیتال مارکتینگ، میتوانند لینک زیلینک بسازند.
سادهتر اینکه کاربران با چند کلیک میتوانند صفحه مورد نظرشان را طراحی کنند، تمام راههای ارتباطی خود را در این صفحه قرار بدهند و با گذاشتن این لینک در بایو اینستاگرام، راههای ارتباطی خود با کاربرانشان را ایجاد بکنند.
ما با این کار، محدودیت اینستاگرام را برای قراردادن لینک در بایو این شبکه اجتماعی که تنها یک لینک میتوان آنجا قرار داد، از بین میبریم و کاربران میتوانند با دنیای دیگری از راههای ارتباطی ارتباط برقرار کنند یعنی این ارتباط تنها در محدوده اینستاگرام باقی نمیماند بلکه کاربران میتوانند لینکهایی از دیگر صفحات اجتماعی و پیامرسانهای خود در حوزههای دیگر را هم در آن قرار بدهند.
البته کمی که جلوتر آمدیم، متوجه شدیم که زیلینک صرفا ایجاد لینکی برای اینکه کاربران لینک چند شبکه اجتماعی دیگر را در بایو اینستاگرام خود قرار بدهند، نیست بلکه بهصورت خیلی مینیمال میتوان با استفاده از آن صفحهای را طراحی کرد که عکس، ویدئو، لینک و… در آن قرار میگیرد.
بنابراین به خاطر امکانات دیگری مثل بحث بارگذاری ویدئو، ساخت لندینگپیج جذاب برای کمپینهای کاربران و… در تعریف جدید خود از زیلینک میگوییم که زیلینک ابزاری برای ساخت لینک بایو اینستاگرام است. کشفیات جدیدی که ما از بازاری که در آن حضور داریم، میکنیم احتمالا موجب میشود که در آینده باز هم شعار ما تغییر کند و امکانات دیگری اضافه کنیم و شعار کاملتری داشته باشیم.
تعریف دیگری که ما از زیلینک داریم، برمیگردد به این مسئله که شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام فضای غیرمتمرکزی را ایجاد کردهاند و برقراری ارتباط کاربرانشان با دنیای بیرون از این فضا خیلی راحت نیست؛ یعنی کاربری که در حال استفاده از اینستاگرام است، تنها در اکوسیستم اینستاگرام در حال حرکت است و اینستاگرام خیلی هم مایل نیست که کاربر از این فضا خارج شود.
یکی از ارزشهای اصلی زیلینک این است که بهویژه کسبوکارها را به یک فضای بیرونی متصل میکند؛ دنیای بیرون میتواند شبکههای اجتماعی، پیامرسانها و مثلا اکانت گوگل آنها باشد یا حتی یک کسبوکار دیگر باشد. مثلا پرداخت آنلاین میتواند به وسیله زیلینک انجام شود یعنی کسبوکارها با استفاده از لینکسازی به وسیله زیلینک میتوانند کاربران خود را به فضایی برای پرداخت هدایت کنند.
یکی از ارزشهای دیگری که زیلینک خلق میکند، این است که زیلینک فرهنگساز است به این معنی که افرادی که در فضای اینستاگرام کسبوکار دارند، با ابزارهای دیگری برای پرداخت، لجستیک و… نیز آشنا میشوند.
الان زیلینک یکی از محبوبترین ابزارهای شبکههای اجتماعی در ایران است. ما در طول روز بارها پیامهایی دریافت میکنیم مثل اینکه به ما میگویند که چگونه میتوانیم به جای کارت به کارت از راه دیگری از کاربرانمان پول بگیریم! یعنی با وجود این همه محصول در زمینه پرداختهای آنلاین، به نظر میرسد که حتی تبلیغات و معرفیها باعث نشده که همه اقشار جامعه با روشهای دیگر پرداخت آشنا باشند و اینکه میگویم زیلینک فرهنگسازی کرده به این دلیل است. چون با قشرهای مختلفی از مردم ارتباط برقرار کرده و آنها را به سمت فرهنگ استفاده از ابزارهای آنلاین مختلفی سوق داده است.
به لحاظ آماری چه تعداد کاربر از استارتاپ زیلینک استفاده میکنند؟
زیلینک در حال حاضر به بیش از ۲۵۰ هزار کسبوکار سرویس ارائه میدهد.
زیلینک دقیقا چه سالی راهاندازی شده است؟
دی ماه ۱۳۹۸
تیم استارتاپ زیلینک الان چندنفره است؟
ما یک تیم کوچک چهارنفره هستیم و دلیل کوچکبودن تیم این است که من اعتقاد دارم که باید یک محصول بزرگ را با یک تیم کوچک از منابع انسانی بسازیم. البته تیمی که با کیفیت بالا کار میکند. ضمن اینکه محصول زیلینک، محصول پیچیدهای نیست و بنابراین نیازی هم نیست که تیم بزرگی پشت آن باشد.
البته من معمولا در پاسخ به این سوال که زیلینک چند نفر است، پاسخ میدهم که زیلینک یک تیم چهارنفره است که ۳ نفر از آنها شامل یک نفر استراتژیست، یک نفر پشتیبان دائم و یک نفر پشتیبان پارهوقت است. به علاوه خودم و ۱۶ نفر دیگر که آن ۱۶ نفر دیگر هم خودم هستم. این حرفم به این دلیل است که زیلینک را از نقطه صفر تا زمانی که بیش از ۱۰۰هزار کاربر جذب کرده بود، بهتنهایی جلو آوردم یعنی من یک تیم یکنفره بودهام. تا جایی که بین دوستانم به ارتش یک نفره معروف شده بودم.
چرا استارتاپ زیلینک توانسته رشد کند و مورد استفاده افراد و کسبوکارها قرار بگیرد؟
به خاطر خدماتی که دارد و به خاطر اینکه در یک لایه خیلی نزدیکی به کسبوکارها کمک خیلی خوبی میکند، آدمها دوستش داشته و دارند و به همین دلیل افراد مختلفی در این مسیر با من همراه شدند که شاید الان در کنارم نباشند؛ یعنی افرادی با تخصصهای مارکتینگ، توسعهدهنده محصول و… بهصورت داوطلبانه در این مسیر به من کمک کردهاند. همین تنوع افراد و سلیقههای مختلف و کمکهای کوچک و بزرگ زیادی که به من کردند، موجب شد که در نهایت زیلینک به نقطه امروزی برسد. به نظرم این یکی از نقاط مثبت زیلینک بود در همراهکردن آدمها با خودش.
چه تعداد و چند درصد از کاربران استارتاپ زیلینک صاحبان کسبوکار هستند؟
هر کسی که از زیلینک استفاده میکند، به نوعی صاحب کسبوکار محسوب میشود حالا ممکن است مستقیما کالایی نفروشد ولی ممکن است خدماتی ارائه دهد یا استفاده غیرمستقیمی از زیلینک داشته باشد. بهطور کلی ۳۰درصد از کسانی که در حال حاضر از زیلینک استفاده میکنند، صاحبان فروشگاههای اینستاگرامی هستند؛ یعنی کسانی که به نحوی کالایی را مبادله و معامله میکند. در مورد زیلینک آمار و ارقام جذاب دیگری هم وجود دارد. همانطور که گفتم ما تاکنون هیچ هزینهای برای تبلیغکردن زیلینک انجام ندادهایم ولی تا همین الان که ما رصد کردهایم، ۷۰۰ نفر بهصورت خودجوش در فضای شبکههای اجتماعی برای زیلینک محتوا ساختهاند.
روش درآمدزایی و بیزینسمدل استارتاپ زیلینک به چه صورت است؟
ما برای به درآمدزایی رسیدن زیلینک عجلهای نداریم چون هدفهای دیگری را دنبال میکنیم. جدیدترین مدل درآمدزایی برای پلتفرمهای مثل زیلینک، مدل فریمیوم و دریافت سابسکرایبشن است. کسبوکارهای مشابه زیلینک از همین روشها برای درآمدزایی استفاده میکنند و زیلینک هم میتواند در همین نقطهای که قرار دارد، از این روشها برای درآمدزایی استفاده کند. اما خواسته خود من این بوده که محصول به سمتی برود که با کاربران و کسبوکارها ارتباطات گستردهتری داشته باشد و روند رشد آن را با این مدل درآمدزاییها کُند نکنیم. اما از آنجایی که هر کسبوکاری باید مدلی برای درآمدزایی داشته باشد، درآمدزایی که قرار است در زیلینک پیادهسازی شود، بهصورت B2B خواهد بود.
من اشاره کردم که زیلینک میتواند راه ارتباطی کسبوکارها با دنیای بیرون باشد و یکی از مصادیق دنیای بیرون را هم کسبوکارهای دیگر نام بردم. بنابراین یکی از روشهای درآمدزایی زیلینک میتواند از همین مدل B2B باشد. مثلا میتواند برقرارکننده ارتباط بین کسبوکارها و سرویسهای ارائه خدماتی چون لجستیک، فروشگاهسازها، سرویسهای پرداخت و… باشد. دلم میخواهد در اینجا به نکتهای که برایم خیلی اهمیت دارد، اشاره کنم. یکی از دلایلی که ما نخواستهایم فعلا به سمت مدل فریمیوم یا سابسکرایبشن برای درآمدزایی برویم، این بوده که با تحقیقاتی که در فضای اینستاگرام و در ارتباط با کسبوکارهای اینستاگرامی کردیم، متوجه شدیم که حال خیلی از آنها بد است مثلا یک خانم که بافتنی انجام میدهد و در اینستاگرام میفروشد، طی صحبتی که با او داشتم، گریه میکرد و استرس داشت که قرار است اینستاگرام بسته شود؛ پس من چگونه خرج و مخارج زندگیام را تامین بکنم! وقتی با چنین مسائلی روبهرو شدیم، متوجه شدیم که الان زمان مناسبی نیست که ما بخواهیم از این دسته از صاحبان کسبوکار پول بگیریم بلکه وقتی مدل B2B را راهاندازی کنیم، در آن صورت میتوان با کسبوکارهای بزرگتر تبادلات مالی داشت و تعاملات مالی برقرار کرد و فعلا باید از کسبوکارهایی از نوع فروشگاههای اینستاگرامی حمایت کرد و خدماتی به آنها ارائه داد تا بتوانند سرپا بایستند و از بین نروند.
استارتاپ زیلینک به درآمدزایی نرسیده؛ پس به چه صورت اداره میشود؟
به خاطر مهارتهایی که من در گذشته و در زمینه مارکتینگ، توسعه محصول و… به دست آورده بودم تا مرحله خیلی بزرگی، زیلینک را بهتنهایی پیش آوردم. الان با هزینه شخصی در حال پیش اداره زیلینک هستم.
هرچند و در انتهای دوسالگی زیلینک در حال مذاکره با سرمایهگذاران هستیم تا بتوانیم با جذب سرمایه، اتفاقهای بزرگتری را رقم بزنیم. بیشتر میخواهیم بدانیم که با همراهی چه سرمایهگذاری میتوانیم ارزش بیشتری به دست بیاوریم و ارزش بیشتری در نهایت خلق کنیم و صرفا بحث گرفتن پول نیست.
چه عددی جهت سرمایهگذاری تاکنون به استارتاپ زیلینک پیشنهاد شده است؟
ما الان در حال مذاکره هستیم و حقیقتا نگرانم که اعداد پیشنهادی را بیان کنم. دلیل اینکه نمیتوانم پاسخ سرراستی به این سوال بدهم این است که همین الان مجموعهای هست که به ما پیشنهاد یک میلیارد تومانی برای سرمایهگذاری ارائه داده و مجموعهای هم هست که پیشنهاد ۱۵ میلیارد تومانی به ما داده است. در این میان ما در حال بررسی هستیم که ارزشی که در نهایت به زیلینک اضافه میشود، از طرف مجموعهای با پیشنهاد یک میلیارد تومانی بیشتر است یا آن مجموعه با پیشنهاد ۱۵میلیارد تومانی. در نقطهای که قرار دادیم، هنوز این مسئله برای خودمان هم خیلی روشن نیست. چون هنوز ارزش حوزههایی که قرار است در آنها فعالیت کنیم، کاملا برآورد نشده است. مثلا زیلینک میتواند خدمات B2B در حوزه لجستیک، پرداخت و… بدهد که هر کدام بازارهای بزرگ و ارزشهای متفاوتی دارند.
چه آمار جذاب دیگری در ارتباط با زیلینک وجود دارد؟
در حال حاضر، هر دو دقیقه یک زیلینک ساخته میشود. آمار دیگری که داریم این است که تاکنون بیش از ۴۰ میلیون کاربر یونیک یا یکتا بهصورت غیرمستقیم از خدمات زیلینک استفاده کردهاند؛ یعنی کسبوکارها زیلینک را در بایو اینستاگرام خود قرار دادهاند و کاربران زیادی با کلیک روی آن لینک، از خدمات آن کسبوکار استفاده کردهاند که بهصورت غیرمستقیم استفاده از زیلینک محسوب میشود. بنابراین میتوان این ادعا را مطرح کرد که حدود ۸۵ درصد از کاربران ایرانی اینستاگرام به نوعی با زیلینک ارتباط برقرار کردهاند. الان ما در حال صحبتکردن از یک ترافیک ۹ میلیونی هستیم؛ یعنی زیلینک ماهانه ۹ میلیون ترافیک دارد. یعنی طی هر ماه، ۹ میلیون نفر به واسطه زیلینک از کسبوکارها و خدمات و کالا دریافت میکنند.
بازار نخست مدنظر استارتاپ زیلینک چیست؟
پاسخ این سوال برمیگردد به مدل درآمدی ما. اینکه زیلینک در چه بازاری در حال ارائه خدمات به چه کسبوکارهایی است. یکی از بازارهای مدنظر ما، بازار سوشال کامرس است که ارزش این بازار در ایران تا یک میلیارد دلار برآورد شده است؛ یعنی حدود نیمی از تجارت الکترونیک ایران در این بازار رقم میخورد که اغلب فروشگاههای اینستاگرامی را شامل میشود. البته باز هم تاکید میکنم که این تنها یکی از بازارهایی است که زیلینک در آن حضور خواهد داشت و بازار لجستیک، بازار پرداخت و سایر بازارهای دیگر هم که زیلینک میتواند در آنها به کسبوکارها خدمات ارائه کند، باید در نظر گرفت. اما در حال حاضر تمرکز ما روی بازار سوشال کامرس است.
آیا استارتاپ زیلینک در این بازار رقیب هم دارد؟
محصولاتی که شبیه به زیلینک کار میکنند، خیلی زیاد است ولی به لحاظ استفاده کاربران با آماری که ما داریم، هیچ کسبوکاری قابل مقایسه با زیلینک نیست. ضمن اینکه بعد از اینکه زیلینک بهوجود آمد، کسبوکارهای مشابه زیادی شکل گرفتند که اتفاق خوبی بود چون به شکلگیری بازار کمک کردند. الان به لحاظ سهم بازار، سهم زیلینک با اختلاف از بقیه بیشتر است.
چه چالشها و سختیهایی در حوزه کاری زیلینک وجود دارد؟
چالشها متعدد و متنوع است و گاه فقط مربوط به زیلینک نیست و ممکن است که دامن هر کسبوکاری را بگیرد؛ مثلا بدترین خاطره از مسیر کسبوکار، برمیگردد به روزی که زیلینک فیلتر شد. در آن روزها کمپینهای خیلی بزرگی در حال اجرا روی زیلینک بودند و کسبوکارها و کاربران زیادی به این واسطه در حال ارائه و دریافت خدمات بودند اما وقتی زیلینک فیلتر شد، همه چیز متوقف شد. هرچند فیلترینگ زیلینک تنها ۷ ساعت طول کشید، اما لحظات سخت و دردناکی بود و ناخوشایندترین اتفاقی بود که تاکنون در روند کسبوکار برای ما رخ داده است. وقتی فیلتر شدیم، ۱۰۰ هزار کاربر داشتیم. بنابراین ارتباط کسبوکارها و کاربران زیادی مختل شده بود و ما هیچ کاری نمیتوانستیم بکنیم. برای رفع فیلتر زیلینک هم در شبکههای اجتماعی کمپینهای خودجوشی ایجاد شد که چرا زیلینک فیلتر شده است و همین درخواستها و کمپینها به رفع فیلتر زیلینک منجر شد. از زمانی که فیلتر شدیم تا رفع فیلتر انجام شد، ۷ ساعت طول کشید؛ یعنی از این لحاظ ما رکورددار هستیم و خود مردم با راهاندازی کمپینهای خودجوش به فیلترشدن زیلینک اعتراض کردند و در کمتر از ۷ ساعت ما رفع فیلتر شدیم.
بهطور کلی، در زیلینک به واسطه برقراری ارتباط بین کسبوکارها با کاربرانشان، مسئولیت زیلینک خیلی پیچیده و بزرگ میشود و مثلا یکی از چالشهای ما این است که همیشه آنتایم باشیم که چالش بزرگ و مسئولیت خیلی سنگینی محسوب میشود. مثلا در همین لحظه که من در حال صحبت با شما هستم، بهصورت ریلتایم و در لحظه، ۲ هزار نفر در حال استفاده از زیلینک هستند. حالا شما فرض کنید که زیلینک ۱۰ دقیقه قطع شود، در این صورت چندین هزار نفر ارتباط خود را از دست میدهند.
هزینه راهاندازی استارتاپ زیلینک چقدر بودهاست؟
میتوانم به شما بگویم هیچ سرمایه خاصی نداشتم. من در آن زمان حقوقبگیر بودم و پولی که درمیآوردم خرج زندگی من میشد و مقداری را هم باید برای زیلینک هزینه میکردم. بنابراین زیلینک را با سرمایه نزدیک به صفر شروع کردم.
برای پیشبرد کار زیلینک و معرفی آن چقدر تاکنون هزینه شده؟
تاکنون صفر ریال برای تبلیغات زیلینک هزینه کردیم یعنی تا الان که زیلینک ۲۵۰هزار کاربر دارد، هیچ گونه تبلیغاتی برای آن صورت نگرفته بلکه خود محصول به نوعی خودش را معرفی کرده و کاربرانی که از آن استفاده کردهاند، زیلینک را به دیگران پیشنهاد دادهاند.