به گزارش ایمینو، میتوان اکوسیستم نوآوری را چنین تعریف نمود: شبکهای از سازمانهای به هم پیوسته که پیرامون یک نقطهی کانونی شکل گرفته و ترکیبی از تولیدکنندگان، مصرفکنندگان و بخشهای جانبی دیگر است و بر توسعهی ارزشهای جدید از طریق نوآوری تأکید دارد.
اکوسیستم بر این نکته تأکید دارد که یک شرکت، به عنوان یک عضو از یک جمع تلقی نمیشود، بلکه بخشی از روابط و فضای کلی حاکم بر یک اکوسیستم کسب و کار است. در واقع فعل و انفعالات بین شرکتها و فرآیند ایجاد ارزش جمعی بسیار پیچیدهتر از آن است که بتوان آنها را به صورت عوامل تک علتی و به صورت خطی نشان داد. مفهوم اکوسیستم بسیار گسترده است و جامعهای از سازمانها، مؤسسات و افرادی را که تحت تأثیر آن شرکت هستند در بر میگیرد.
اکوسیستم از پویایی برخوردار است و شبکههای هدفمند در آن به ایجاد ارزش میپردازند. فعالان حوزهی اکوسیستم به همکاری با هم میپردازند و در عین رقابت از هم حمایت میکنند و سعی دارند تا محصولات جدیدی را به مشتریان ارائه کنند. اکوسیستم با بخشهای خارج از خود نیز ارتباط دارد. این بخشها میتواند زنجیرهی ارزشی از تأمینکنندگان و توزیعکنندگان مانند شرکتهای برونسپاری، مؤسسات مالی، ارائهدهندگان تکنولوژی، رقبا، مشتریان و سازمانهای نظارتی و هماهنگی را در بر گیرد.
تعیین مرز اکوسیستم کاری پیچیده و مشکل است. تنوع پدیدهها و افرادی که در یک اکوسیستم قرار دارند زیاد است و همین امر باعث میشود تا ارائهی تعریف دقیق مرز اکوسیستم مشکل باشد؛ به همین دلیل معمولاً اکوسیستمها باز و نفوذپذیر در نظر گرفته میشوند.
یکی از رایجترین مدلهای اکوسیستم نوآوری مدل مبتنی بر ارزش است که بخشهای مشارکتکننده تنها یک لینک با شبکهی مرکزی دارند و از آن دور هستند. اگرچه بنابر اهداف و دیدگاههای مختلف تعاریف متفاوتی از مرز اکوسیستم ارائه میشود؛ اما این نکته روشن است که مرزهای اکوسیستم به ندرت با مرزهای صنعت سنتی، همپوشانی دارند و نمیتوان گفت که فقط شامل محصولات و تولیدکنندگان است. بهتر است به جای آنکه اکوسیستم به عنوان یک صنعت دیده شود، آن را به مثابه جامعهای در حال تحول در نظر گرفت که در جهت توسعه، کشف و عرضهی برنامههای کاربردی پیش میرود. بنابراین یکی از ویژگیهای اصلی اکوسیستم نوآوری توانایی تطبیق و تکامل است. یک اکوسیستم سالم، مولد است و تکنولوژی به همراه ورودیهای دیگر به طور مداوم در حال تبدیل به نوآوری هستند، یعنی هم هزینهی کمتری در پی دارند و هم بازارهای جدید و گستردهای را در افق خود قرار میدهند. اینترنت در توسعهی اکوسیستم نوآوری نقش بسزایی داشته است. ظهور اینترنت و تغییرات بزرگ تکنولوژیکی، سبب شد تا انتقال اطلاعات و تولیدات نوآورانه سرعت بیشتری به خود بگیرد.
مدیران و دست اندرکاران مدیریت باید زمانی که میخواهند برای ایجاد ارزش در اکوسیستمهای نوآوری برنامهریزی کنند نکات زیر را درنظر داشته باشند:
مکانیزمهای کنترل:
مکانیزمهای عمده برای کنترل اکوسیستم که از طریق عواملی بر آن تأثیر میگذارند و سبب حرکت در مسیر ایجاد ارزش میگردند، که مواردی مانند: پلتفرمهای مشترک، منابع بحرانی(منابعی که در صورت ایجاد هرگونه اختلال در آنها عملکرد کل سیستم را با اختلال مواجه میکند) و اتحاد پیشگیرانه(کنترل منابع و مبارزه با رقبا از طریق اتحاد استراتژیک) را شامل میشود.
پویایی فرآیند ایجاد ارزش:
یعنی ارزشهای ایجاد شده چگونه ایجاد شده و قرار است چگونه در اکوسیستم ارائه شوند؟ چه میزان از آن برپایه کالاهای تولیدی، خدمات و داراییهای نامشهود است؟ آیا فرآیندهای ایجاد ارزش به صورت متوالی در زنجیرهی ارزشی اتفاق میافتند؟ پاسخ به این سؤالها درک ما از پویایی ارزش را تکمیل میکند که این موضوع برای موقعیتیابی موفق و تخصیص ارزشها بسیار مهم است.
انتقال کنترلی :
این احتمال وجود دارد که بحرانهایی برای شرکت به وجود بیاید. اگر شرکت نتواند به طور فعالانه آنها را پیشبینی کند و برایشان برنامه بریزد، ممکن است فرآیند توسعهی اکوسیستم منجر به تضعیف آن شود. بنابراین در شرایط مقتضی شرکت باید قابلیت انتقال کار ویژههای خود از موضوعی به موضوع دیگر را داشته باشد و بتواند خود را با اقتضائات شرایط به وجود آمده سازگار کند.
ارزشهای جانبی:
بخش مهمی از فرآیند ایجاد ارزش در اکوسیستمهای نوآوری است. این ارزشها به صورت مستقیم یا غیرمستقیم باعث بالا رفتن ارزش کلی و اصلی تولیدشده توسط سیستم میگردند.
درک منسجم از اکوسیستم نیاز به یک رویکرد همهجانبه و توجه به معماریهای سه جانبه دارد:
معماری فنی:
شامل اصول طراحی منابع تکنولوژیکی، باز یا بسته بودن سیستم و دامنه باز بودن آن است؛
معماری فعالیت:
ترکیب و ساختار اکوسیستم نوآوری را مشخص میکند و نقشها و صلاحیتهای تخصصی هم در این دسته قرار دارند؛
معماری ارزش:
میزان پویایی را مشخص میکند و همچنین فعل و انفعالات بین معماری فنی و معماری فعالیت تعریف شده است.
ماهیت پیچیده اکوسیستم نوآوری ایجاب میکند که فعالیتهای استراتژیک باید در حداقل در چهارسطح با هم هماهنگ باشند:
استراتژیهای فنی:
این دسته تنها محدود به معماری فنی نمیگردد بلکه استراتژیهای استانداردسازی، استراتژیهای منبع باز، استراتژیهای ثبت اختراع، صدور مجوز و… را شامل میشود.
استراتژیهای اقتصادی:
شامل انتخاب، دسترسی و ارتقای داراییهای مکمل است و با استراتژیهای سرمایه گذاری ارتباط دارد. چگونگی سازماندهی توابع زنجیره ارزش و چگونگی گنجاندن داراییهای لازم نیز در این دسته جای دارد.
استراتژیهای رفتاری:
در بردارندهی تاکتیکهای رفتار در ایجاد روابط شبکه اولیه است. استراتژیهای اقناع و اثرگذاری از این دسته اند.
استراتژیهای سازمانی:
محدودهی «ارتباط» را مشخص میکنند. ساختارهای نهادی لازم(رسمی و غیر رسمی) برای هماهنگی اکوسیستم و ایجاد یک چارچوب نظارتی ساختاری برای اطمینان از هماهنگی و بهره برداری از اکوسیستم در این دسته قرار دارند.
اکوسیستم نوآوری از طریق شناخت ظرفیتهای موجود سعی در برقراری ارتباط با اهداف تعریف شده دارد و با پویایی و ایجاد پیوند بین اجزای مختلف اکوسیستم از توان آنها حداکثر استفاده را برای ایجاد بسترهای خلاقانه و نوآورانه می کند. این نوع اکوسیستم ارتباط مستقیمی با صنایع و کسب و کارهای دانش بنیان دارد که ضرورت آنها در قرن بیست و یکم البته بر همگان ثابت شده است.