به گزارش ایمینو، مهمترین تفاوت استارتاپ با مدل کلاسیک کسبوکار در عدم قطعیت بالایی است که ایده یا محصول جدید برای فتح بازار دارند. همچنین به این نکته باید توجه کرد که مدل استارتاپی کسبوکار تنها مختص بیزینسهای آنلاین نیست.
اصطلاح استارتاپ، اینروزها محبوبیت زیادی پیدا کرده است و افراد علاقهمند بسیاری برای انجام این کار، وارد بازار کسب و کارهای استارتاپی میشوند. یک چیز که همهی ما میتوانیم درمورد آن توافق کنیم ویژگی اصلی یک استارت آپ است. آن ویژگی اصلی که ما برای استارت آپ ها میشناسیم، توانایی رشد است. این تمرکز استارتاپها بر رشد و بدون محدودیت جغرافیایی است که استارتاپ ها را از مشاغل کوچک و سنتی متمایز میکند.
بیزینسها استارتاپ را با کسب و کارهای بزرگ اینترنتی میشناسند. اما در هیچکدام از تعاریف پذیرفتهشده از استارتاپ چیست هیچ تاکیدی وجود ندارد که فعالیت استارتاپی باید حتما در حوزه فناوری اطلاعات باشد.
منتها کسبوکارهای اینترنتی این قابلیت را دارند که خیلی سریع و در حین استفاده کاربران از محصول، بازخورد تجربه کاربر را در بهبود و توسعه محصول بهکار بگیرند. لذا کسبوکارهای اینترنتی قابلیت بالایی در بهکارگیری انواع استارت آپ برای توسعه دارند.
برای اینکه بفهمیم استارتاپ چیست بهتر است ابتدا بفهمیم در معنی استارتاپ چه چیزهایی نیست:
استارتاپ یک رویداد و همایش کارآفرینی نیست.
یک وب سایت یا یک اپ موبایل، لزوما یک استارتاپ نیست.
استارتاپ یک شرکت کوچک که در حال درآمدزایی و رشد است، نیست.
تعریف استارتاپ
استارت آپ (Startup) یا کسبوکار نوپا، تعاریف متعددی دارد. این تعاریف معمولا به ویژگیهایی اشاره دارند که به کسبوکار خاصیت استارتاپی میدهند. معمولا در معنی استارتاپ گفتهمیشود یک کسبوکار جدید است که از ایدهای اولیه شروع شده و به موفقیت و رشد بالایی میرسد.
تعریف استارتاپ از نگاه استیو بلَنک
استیو بلَنک (Steve Blank) که به خاطر متدولوژی توسعه مشتری مشهور است، یکی از بهترین تعریف استارتاپ را ارائه کرده:
استارتاپ سازمانی موقتی است که برای جستوجوی یک مدل کسبوکار تکرارپذیر و مقیاسپذیر شکل گرفتهاست.
تکرارپذیر: یعنی اینکه آن مدل کسبوکار که با هدف درآمدزایی ایجاد شده را بتوان بارها و بارها تکرار کرد. یعنی بتوان محصول یا خدمت را تولید انبوه کرد.
مقیاس پذیر: یعنی اینکه بتوان آن بوم مدل کسب و کار را در آینده با کمترین نیاز به افزایش در منابع مالی و انسانی و … بسیار رشد داد و روشهای ایجاد ارزش را بهتر، سریعتر و بیشتر کرد.
تکرارپذیری و مقیاس پذیری یک مدل کسبوکار، امکان رشد را فراهم میکند. بنابراین، هدف یک استارتاپ، رشد سریع است.
تعریف استارتاپ از نگاه اریک ریس
اریک ریس (Eric Ries) کارآفرین مشهور سیلیکونولی معنی استارتاپ را اینطور تعریف میکند:
عدم قطعیت: عدم قطعیت با ریسک بالا تفاوت بسیار زیادی دارد. در شرایط عدم قطعیت ریسک کسبوکار به حدی بالاست که استارت آپ، دقیقا نمیداند که کدام روش جواب میدهد و کدام جواب نمیدهد. یک استارتاپ مطمئن نیست که پاسخ درست کدام است.
استارتاپ، نهادی انسانی است که طراحی شده تا محصول یا خدمت جدیدی را در شرایط عدمقطعیت بسیار زیاد عرضه کند.
انواع استارتاپ ها بیشتر فعالیت خود را در شبکههای اجتماعی همانند اینستاگرام بعد از آن تلگرام، توییتر و لینکدین دارند و از این میان تنها ۵% سهم پیامرسانهای داخلی است.
در بررسیها و تحقیقات آماری در رابطه با سن بنیانگذاران، مشخص شده است که بیشتر ردهی سنی ۳۰ الی ۳۵ سال و بعد از آن محدوده سنی ۲۵ تا ۳۰ سال به عنوان صاحبان اصلی شروع به کار میکنند. در حدود ۸۹.۹% جنسیت صاحبان کسبوکارها را مردها و ۱۰.۱% را بنیانگذاران زن تشکیل میدهند.
طراحی کسبوکار استارتاپی
برای طراحی کامل یک کسبوکار نوپا مراحلی اولیهای که باید طی کرد شامل موارد زیر میشود:
انتخاب نوع کسب و کار
طراحی و بوم مدل کسب و کار
برنامه ریزی های کلان و استراتژیک استارتاپ
برنامه ریزی راه اندازی کسب و کار
از مراحل طراحی کسبوکار استارتاپی به صورت موردی صحبت کردیم، در بحث بعدی به بررسی ویژگیهای اصلی یک استارتاپ خواهیم پرداخت.
ویژگیهای اصلی انواع استارت آپ
برای اینکه بتوانیم یک کسبوکار را در دستهی کسب و کارهای استارتاپی به شمار بیاوریم، مهم است که حضور چند ویژگی اصلی یک استارتاپ را در ماهیت اصلی آن بررسی کنیم. تازهکار بودن یک شرکت الزاما به معنی استارتاپ بودن آن نیست. اینها در واقع ویژگیهایی هستند که همه استارتاپ ها، به صورت مشترک باهم دارند.
۱. نوآوری
برای دستیابی به مزیت رقابتی پایدار که بتوان تضمینکننده حضور این نوع تجارت در بازار باشد، نوآوری ویژگی مهمی است. این نوآوری ممکن است در محصولات و یا مدل کسبوکار مرتبط با شرکت وجود داشته باشد. نوآوری در موفقیت یک استارتاپ نقشی اساسی دارد، بنابراین همهی کارآفرینان باید این جنبه را بهطور جدی درنظر بگیرند.
۲. سن
شرکت استارتاپی یا شرکت نوپا، به شرکتی که هنوز در مراحل اولیه مدیریت برند، فروش و استخدام کارمندان است گفته میشود. بیشتر اوقات این مفهوم به مشاغلی که کمتر از ۳ سال در بازار بودهاند، اختصاص پیدا میکند. با اینحال این تفسیر از یک شرکت نوپا درست نیست. شما میتوانید در پرونده کاری شرکت، ۷ سال سابقه داشته باشید و هنوز در دستهی کسبوکارهای استارتاپی قرار بگیرید.
۳. رشد
هدف یک تجارت نوپا رشد، گسترش و پیشرفت سریع است و گاهی اوقات این رشد با نسبتهای شدیدی خود را نشان میدهد. به عبارت سادهتر در مقطعی از زمان رشدی که بهطور معمول و مداوم برای یک شرکت استارتاپی درنظر داریم سریعتر و با شیب بیشتر پیش میرود. این خط رشد در مورد کسب و کار استارتاپی یکی از نکاتی است که آن را برجسته کرده است.
۴. خطر
همیشه چندین عدمقطعیت درمورد موفقیت کامل در یک تجارت وجود دارد. این به معنی آن است که در یک کسبوکار هیچگاه نمیتوان اقدام به عملی کرد که ریسک و یا میزان شکست بهطور قطع برابر با صفر باشد. شرکتهای استارتاپی نیز این قاعده مستثنا نیستند و یا حتی در معرض ریسک بیشتری قراردارند. به همین دلیل، این مشاغل با سرمایهگذاری به همراه ریسک بالا درنظر گرفته میشود.
۵. انعطاف پذیری
یک استارتآپ، بسیار پویا و آماده انطباق با هرمشکلی است که ممکن است به وجود بیاید. باید توانایی تامین نیازهای لازم برای ساخت محصولات خود، به منظور ارائه به مشتریان را داشته باشد. همچنین برای تبدیل شدن به یک تجارت پایدار؛ در موارد و بخشهای مختلف، توانایی برطرف کردن نیازها را در ویژگیهای تجاری خود گنجانده باشد.
۶. حل یک مشکل
شرکتهای نوپا به هدف حل مشکل موجود در بازار پا به عرصه میگذارند و بیشتر فعالیت آنها روی این هدف متمرکز است. بنابراین آنها بر ایجاد تفاوت، نه تنها در بازار بلکه در زندگی افراد، از طریق ارائه محصول یا خدمات متمرکز میشوند.
۷. مقایسه پذیری
معنی استارتاپ یعنی شرکتی که در جستوجوی مداوم یک مدل تجاری است که مقایسهپذیر و قابل تکرار باشد، یعنی بتواند بدون نیاز به افزایش منابع انسانی یا مالی، رشد کند.
۸. کار تیمی
این دسته از مشاغل، معمولا از تعداد افراد کمی تشکیل شده است. با این وجود، کار تیمی و تعهد تمامی اعضای تیم به اهداف کسبوکار و تجارت نوپا، یکی از بخشهای مهم و غیرقابل چشمپوشی است.
بهطور خلاصه در پاسخ استارتاپ چیست میتوانیم بگوییم یک شرکتی است که در مراحل اولیه توسعه، بهمنظور حل مشکلات زندگی واقعی از طریق ارائه یک محصول یا خدمات نوآورانه است.
آیا یک کسبوکار استارتاپی باید در بستر اینترنت انجام بگیرد؟
ارتباط بین این شرکتهای استارتاپی و فناوری از دهه ۱۹۹۰ ناشی میشود، زیرا این نوع شرکتهای تجارت نو در قالبهای کسبوکار اینترنتی این قابلیت را دارند که خیلی سریع و در حین استفادهی کاربران از محصول، بازخورد تجربه کاربر را دریافت کند و آن را در بهبود توسعه محصول به کار بگیرند.
به همین دلیل است که کسبوکارهای اینترنتی قابلیت بالایی در بهکارگیری مدلهای استارتاپی برای توسعه دارند. با این وجود، اگرچه که بسیاری از نوآوریهای موجود در حال حاضر از نظر ماهیت در حوزه فناوری حضور دارند، اما مفهوم این امر به معنی قرارگیری تمامی انواع استارتاپها در بستر اینترنت نیست.
همانطور که گفتیم انواع استارت آپ تنها در بستر اینترنت انجام نمیشوند، اما انواع و دستهبندیهای آن نیز بخش مهمی است که به آن خواهیم پرداخت.
انواع استارت آپ
پس از روشن شدن این سؤال که استارت آپ چیست ، مراحل طراحی کسب وکار استارتاپی و ویژگی های اصلی استارتاپ، وقت آن است که انواع مختلفی از مشاغل ارائه شده در حوزه فعالیتهای استارتاپی را شناسایی کنیم. با توجه به افزایش تقاضا در این بازار، لازم است کارآفرینان آینده بدانند که نمونههای مختلفی از انواع استارتاپ وجود دارند و ایدهآل آنها برای ورود و فعالیت در کدام زمینه است.
برای آشنایی بیشتر کافی است از مطالعه چندکتاب در زمینهی کارآفرینی نوپا شروع کنید و با جستوجو دربارهی انواع استارت آپ ها اطلاعات بیشتری کسب کنید.
درواقع با یک مطالعه ساده خواهید دید که یک چهارچوب مشخص و مورد توافق برای طبقهبندی همهی استارتاپها وجود ندارد. گاهی استارتاپ ها را براساس حوزه فعالیت تقسیمبندی میکنند. گاهی معیار معماری استارتاپها است و سعی بر این دارند که هر استارتاپ را بر اساس جایگاههای مختلف آنها در طیفهای مختلف طبقهبندی کنند و مورد تحلیل قرار بدهند.
طبیعتاً انتخاب دسته بندی مناسب استارت آپها، تابع هدف و انتظار شماست و اینکه با چه منظوری، این دستهبندی را انجام میدهید.
انواع مختلف استارت آپ ها
به گفته استیو بلنک، کارآفرین معتبر سیلیکونولی، ۶ نوع مختلف استارتاپ وجود دارد:
استارت آپ های مبتنی بر زندگی
این نوع از استارتاپها توسط خود کارآفرینان ایجاد شده و براساس آن مشاغل و افرادی که علاقهمند به کار خود هستند بهصورت آزادانه فعالیت میکنند. نمونههایی از این استارتاپها، فریلنسرها یا طراحان وب هستند.
استارت آپ های مشاغل کوچک
جامعه و هدفهای بزرگ را مورد نظر خود قرار نمیدهند و تنها به دنبال دستیافتن به تامین راحتی و رفاه مالی برای خانواده خود هستند. نمونهی این مشاغل استارتاپ سالنهای آرایشگری، فروشگاههای موادغذایی، نانواییها و سایر موارد اینچنینی است.
استارت آپ های گسترش پذیر
این نوع از استارتاپها توسط کارآفرینانی تاسیس شده است که از ابتدای کار معتقدند میتوانند جهان را با ایده ی کسب و کار خود تغییر دهند.
نمونههایی از این موارد عبارتند از:
Google
Uber
Facebook
استارت آپهایی که طراحی شدهاند تا به سرعت فروش روند
این مشاغل پس از دستیابی به نتایج مثبتی که توجه آنها را به خود جلب میکند، با هدف فروش به شرکتهای بزرگ متولد میشوند. این نوع استارتاپ در شرکتهای توسعه راه حلهای وب و موبایل بسیار متداول است.
نمونه ای از نوع استارتاپها خرید اینستاگرام توسط فیس بوک بود.
استارت آپ شرکت های بزرگ
در این دسته از مشاغل، کالاها یا خدماتی قرار میگیرند که به سرعت در بازار شناخته شده و قابل عرضه برای عموم مردم هستند قرار میگیرند. با این حال، با توجه به تغییرات بازار، تجدید نیازهای کاربر، فشارهای رقابتی، دراین نوع تجارت تمایل دارند محصولات جدیدی را برای کاربران جدید در بازارهای مختلف ایجاد و عرضه کنند.
استارت آپ های اجتماعی
سرانجام، مشاغلی وجود دارد که کارآفرینان آنها میخواهند در جامعه تغییری ایجاد کنند و دنیای بهتری به وجود بیاورند. بنابراین، هدف اصلی کسب سود نیست؛ بلکه بیشتر کمک به جامعه است. نمونه آن موسسات خیریه است.
سرمایه گذاری خطر پذیر در استارتاپ
تامین سرمایه لازم برای شرکتها و کسبوکارهای نوپا ( استارتاپ ) و کارآفرین که مستعد جهش و رشد ارزش و البته ریسک فراوان است را سرمایه گذاری خطرپذیر می نامند.
برنامه ریزی، گام آخر راهاندازی استارتاپ
پس طراحی کامل یک استارتاپ، بر طبق آنچه که گفتیم شامل: انتخاب نوع کسب و کار و طراحی بوم مدل کسبوکار همچنین برنامه ریزی کلان و استراتژیک استارت آپ است.
حالا وقت آن رسیده به صحبت درباره راه اندازی استارتاپ که به عنوان مرحله پایانی طراحی و پیش از شروع بهرهبرداری است، بپردازیم. از اینرو میتوان به دید یک پروژه به آن نگاه کرد که مرحله پایان آن، آماده شدن مکان و تجهیزات و پرسنل برای شروع ارائه خدمت یا تولید است.
تهیه برنامه زمان بندی کامل
کنترل پروژه
انجام پیگیری ها
ارایه گزارشات زمانی و هزینه ای بهمراه تحلیل های مربوطه تا بتوان در زمان مورد نظر و منطبق بر بودجه تعیین شده و با کیفیت مطلوب کسب و کار را آماده بهره برداری نمود.
بودجه ریزی و کنترل بودجه و ارایه گزارشات تحلیلی مربوطه
نکته مهمی که نباید از قلم انداخت این است که برنامهریزی و کنترل نهایی یک استارتاپ، تفاوتهای اساسی با پروژههای ساختمانی و صنعتی دارد. از جمله این تفاوتهای مهم که ذکر آنها میتواند به درک بهتر موضوع کمک کند، سرعت اجرا و کوتاهی زمان استقرار بههمراه طیف وسیعی از افراد و انواع فعالیتها است.لذا در ارائه چنان خدماتی به استارتاپها، باید با ماهیت این نوع از کسبوکارها آشنا بود و با سبک و روش ویژه، برنامهریزی کرده و برنامه ها را کنترل و مدیریت کرد.
حالا وقت آن رسیده نگاه مختصری بر رشد استارتاپهای ایرانی در سالها اخیر از نگاه آمار و ارقام داشته باشیم.
رشد استارتاپها از نگاه آمار و ارقام
بررسیهای انجام شده نشان میدهد که بیش از ۸۰% انواع استارت آپ های ایرانی در سالهای ۱۳۹۴،۱۳۹۵و ۱۳۹۶ راهاندازی شده اند. تقریبا ۴۹% از کسبوکارها به بازار کار ورود پیدا میکنند و تنها نزدیک به ۲۳.۴ درصد این کسبوکارها، به تداوم رشد و درآمد، در طی سالهای فعالیت خود میرسند.
اکثر کسبوکارهای استارتاپی در حوزه خرید و فروش آنلاین کالاها به صورت B2C و رتبههای بعدی در حوزه فناوری ICT اختصاص یافتهاند و بیشترین آمار حوزههای فعال استارتاپها را تشکیل میدهند.
عمر مفید استارتاپ ها
عمر مفید استارتاپ ها در ایران بحثی است که به چند عامل اصلی بستگی دارد. تعداد کمی از استارتاپهای ایرانی به مرحله سوم رشد خود میرسند و بیش از ۸۰ درصد آنها در همان مراحل اول یا دوم از چرخه رقابت خارج میشوند. اولین علتی که برای این اتفاق میتوان متصور شد این است که در مرحله اول یا سرمایهگذاری بذر با واگذاری ۱۰،۲۰ درصدی سهام؛ نهایتا مبلغ اندکی تا حدود ۵۰ میلیون سرمایه جذب میکنند و در مراحل سوم و بعد از آن، برای جذب سرمایهی بیشتر مجبور به تقسیم سهام بیشتری است و کار به جایی میرسد که بهطور علنی سهامی برای صاحب استارتاپ باقی نمیماند و یا اگر بماند با دغدغهی جدی کمبود سرمایه مواجه خواهد شد.
ریشهی این اتفاق را در موارد متعددی میتوان جستوجو کرد. مثالهایی مثل نبود سرمایهگذار ریسکپذیر، عدم ساپورت دولت، نوسانات ارز، انتخاب تیم درست و همه و همه آن چیزهایی است که میتوان عمر مفید یک استارتاپ ایرانی و خارجی را کاهش دهد. مورد دیگری که به عنوان یک چالش بزرگ برای صاحبان استارتاپها وجود دارد این است که با قانون و ارگان خاص و مشخصی برای دریافت مجوز روبهرو نیستند.
همین باعث خواهد شد که برخلاف سایر کشورهایی که استارتاپها در چرخه اقتصادی آنها قرار گرفتهاند؛ استارتاپهای ایرانی نداند برای شروع کار خود، کسب مجوزهای لازم و در ادامهی حرکت در آینده به کدام بخش و ارگان خاصی مراجعه کنند و هزاران مرجع و مجوز متفاوت نیاز باشد.
نوسانات ارزی، متغیر دیگر تاثیرگذار در عمر استارتاپ ها
نوسانات ارزی نیز متغیر دیگری است که در عمر استارتاپهای ایرانی دخیل هستند. جابهجایی قیمت ارز در کوتاهی عمر استارتاپها بیتاثیر نیست. با بالا و پایین شدن قیمت ارز و دلار ممکن است برنامهی از پیش تعیین شده مالی یک استارتاپ درست از آب درنیاید و گاهی همین بالا و پایین شدن قیمتها باعث میشود به فروشی که باید، دست پیدا نکند و به همین راحتی به هدف نرسند؛ با ادامهی این روند نیز استارتاپ به ناچار از چرخه اقتصادی و رقابتی حذف خواهد شد.
۲۷.۲% از استارتاپها کمتر از ۶ ماه دوام میآورند و معمولا بیشترین میزان ماندگاری استارتاپها بین ۶تا ۱ سال است که این آمار شمال ۳۲.۴% از استارتاپها هستند. در این میان ۲۸.۲% از کل استارتاپها بین ۱ تا ۳ سال دوام میآورند و فقط ۸% از تمام استارتاپها عمر بیشتر از ۳ سال دارند.
استارتاپ ناب چیست؟
در مدل استارتاپی کسبوکار، محصول یا خدمت جدیدی به مشتریان عرضه میشود که معمولا پیش از این نمونهای از آن وجود نداشتهاست. برای همین، عدم قطعیت در موفقیت چنین بیزینسی بسیار بالاست.
این جمله بسیار شنیده میشود که :
«بیشاز ۹۰ درصد استارتاپها در دوران اولیه رشد خود شکست میخورند».
علت این امر این است که معمولا بنیانگذاران استارتاپها، با اتکا به بینش و شهود خود، در کنار تواناییهای فنی که دارند، درصدد رفع مشکل مشتری برمیآیند، بدون اینکه در طی فرآیند توسعه (مخصوصا در اوایل کار) ایده، طرح یا خدمت خود را به نوعی به مشتریان بالقوه عرضه کنند و از آنها بازخورد بگیرند.
دلایل شکست استارتاپ چیست؟
همه استارتاپها مدعی ایده جدیدی برای رفع نیاز مردم هستند. بنیانگذاران مدت زیادی زمان میگذارند که محصولشان را به بهترین شکل ارائه دهند بدون اینکه آن را به مشتری نشان بدهند. همین موضوع باعث شکست میشود. زیرا بنیانگذاران استارتاپ با مشتریها صحبت نمیکنند و در مورد محصولات خود از آنها بازخورد نمیگیرند.
زمانی که مشتریها نتوانند با یک محصول یا خدمت ارتباط برقرار کنند، به آن اهمیتی نمیدهند و درنتیجه استارتاپ شکست میخورد. براین اساس اریک ریس مدل استارتاپناب (Lean Startup) را پیشنهاد میدهد.
مدل استارتاپ ناب (Lean startup)
مدل استارتاپ ناب به دنبال این است که با استفاده از روش علمی (Scientific Method) چرخه یادگیری راه بیاندازد تا بنیانگذاران استارتاپ بتوانند ایده خود را پیش از آنکه هزینه و زمان زیادی پای آن بپردازند، با مشتریان واقعی، آزمایش کنند.
لین استارتاپ بهدنبال این است که خیلی سریع و با روشی معتبر، به جواب پرسشهای زیر برسد:
آیا خود مشتریان از آن مشکلی که سعی دارید حلش کنید، خبر دارند؟
اگر راهحلی برای آن مشکل باشد، آن را میخرند؟
آیا آن را از ما میخرند؟
آیا میتوانیم محصولی را بهعنوان راهحل آن مشکل بسازیم؟
روش های استارتاپ ناب (لین):
بررسی بازار بهجای برنامهریزیهای بسیار دقیق
بازخورد مشتری به جای تصمیمگیریهای شخصی
روشهای طراحی چند مرحلهای به جای روش های سنتی طراحی محصول نهایی در اولین قدم
اگر چه این روش فقط چند سال است که در دنیا قدمت دارد، مفاهیمی مانند کمینه محصول پذیرفتنی (MVP) و تغییر جهت استارتاپ (Pivot) بهسرعت در استارتاپهای کل دنیا ریشه دوانده است. البته لین استارتاپ هنوز جریان غالب نشده است. این رویکرد جدید جایگزین تفکر سنتی و رایج درباره کارآفرینی شدهاست.
سرمایهگذاران جدید سعی کردند با پیروی از اصول «شکست سریعتر و یادگیری پیوسته» شانس خود را برای رسیدن به موفقیت افزایش دهند. برخلاف نام این روش که بهظاهر فقط برای شروع است، در بلندمدت بازگشت سرمایه بهمراتب بهتر و بیشتری برای شرکتهای بزرگ بههمراه خواهد داشت.
تفاوت لیناستارتاپ با کسبوکار کلاسیک
اساس آنچه در دانشکدههای کسبوکار بهصورت کلاسیک آموزش میدهند این است که اولین چیزی که هر بنیانگذار باید طراحی کند، طرح کسبوکار (Business Plan) است. طرحهای کسبوکار شامل پیشبینی درآمد، سود و جریان مالی پنج ساله هستند.
طرح کسبوکار اساسا طرحی آزمایشی است که بدون درنظر گرفتن عوامل مؤثر و مرتبط نوشته شده که هر کارآفرین حتی قبل از شروع ساخت محصولش آن را تهیه میکند. این فرض وجود دارد که طرح کسبوکار این توانایی را دارد که ناشناختههای دنیای تجارت را قبل از گرفتن سرمایه و حتی قبل از عملیشدن واقعی ایده با همه مشکلات و موانع پیشبینی کند.
یک سازمان کلاسیک تنها پس از ساخت، راهاندازی و ارائه محصول به بازار، با فشار به نیروهای فروش، سازمان سعی میکند محصولات خود را در بازار جای دهد. اینجاست که شرکت با بازخورد زیادی از مشتریان راضی و ناراضی مواجه میشوند. اغلب، پس از چند ماه یا حتی سالها توسعه، کارآفرینان بهسختی متوجه میشوند که مشتریان واقعا نیازی به بسیاری از ویژگیهای محصول آنها ندارند.
دلیل رواج مدل لین استارتاپ بهجای روشهای سنتی همین است. طرحهای تجاری بهندرت در اولین ارتباط با مشتریان بدون تغییر باقی میمانند. تنها کسانی که درنهایت موفق میشوند که درحال تطبیق خود با محیط هستند. برای همین یک استارتاپ برای بهبود ایده اولیه خود تلاش میکنند، بهسرعت از شکستی به شکست بعدی پیش میروند و بهطور مداوم از مشتریان یاد میگیرند.
استارتاپها برای مدت طولانی یک مدل کسبوکار را اجرا نمیکنند. آنها دائما درحال تغییر هستند تا مدلی مناسب را بیابند. میتوان این تمایز را قلب روش لین استارتاپ نامید.
کلام آخر
ما از استارتاپ و معنایی که در توضیح این اصطلاح به کار میرود صحبت کردیم. آموختیم که استارتاپ یک رویداد و همایش کارآفرینی نیست و تنها در تعریف یک وبسایت ساده و اپلیکیشن موبایل نمیتوان استارتاپ را یافت. از طرفی یک شرکت کوچک که تازه تاسیس است و الزاما در بستر اینترنت تعریف شده به عنوان استارتاپ شناخته نمیشود.
استارتاپ فعالیتی اقتصادی با هدف برطرف کردن نیازهای مشتریان و رویکردی مقیاسپذیر و پایه فناوریهای جدید است. در مورد طراحی کسبوکار استارتاپی و بوم مدل آن صحبت کردیم. از اهمیتهای ترسیم یک بوم مدل کسبوکار در قدمهای اولیه شروع تجارت گفتیم و به بررسی ویژگیهای آن پرداختیم و درنهایت از شش نوع اصلی و بیشتر شناخته شدهی استارتاپها حرف زدیم. انتظار داریم در پایان این مطلب برای همهی سوالات خود پاسخی دریافته باشید. اگر همچنان سوال و نظری در این مورد دارید با ما درمیان بگذارید. از تجربیات خود در رابطه با استارتاپهایی که میشناسید برای ما بگویید.