مسئلهیابی در استارتاپها باید چه ویژگیهایی داشته باشد
ویژگی کلیدی کسبوکارهای خلاق آن است که قادر به شناخت مناسب یک مشکل و ارائه راه حل نوآورانه و کارآمد برای آن هستند. این کسبوکارها اگر برنامه اجرایی مفید و گروه مناسبی را تدارک ببینند در مسیر موفقیت نیز قرار خواهند گرفت. در حالیکه شناسایی درست مسائل نقطه شروع حرکت روبه رشد برای گروههای نوآور است، باید پرسید چه تعداد از طرحهایی که در زیستبوم نوآورانه عرضه میشود، درک درستی از مشکلات مشتریان خود دارند؟
شاید نخستین پرسش پس از روشن شدن این مشکل آن باشد که چگونه در این وضعیت قرار گرفتهایم؟ پرسش درستی که یافتن پاسخ برای آن بسیار راهگشاست. مجموعه پاسخهایی که به این پرسش داده میشود حاوی اقداماتی است که باید انجام میشده تا با مشکل شناخت درست مشکلات مواجه نشویم. اما بخش جذاب آن شناسایی کارهایی است که نباید انجام میشده. بر اساس تجربه چندین ساله در این حوزه باور دارم یکی از کارهایی که افراد خلاق نباید انجام دهند، تکیه بر هوش و تیزبینی خود در شناسایی مشکلات است. اینکه فرد یا گروهی توانایی ارائه راهحلهای هوشمندانه برای یک مشکل را داشته باشد، به معنای شایستگی آنها برای شناسایی مناسب مشکل نیست. کارشناسان هر حوزه بیشتر از آنکه برای شناسایی مشکل مناسب باشند، برای ارائه راهکار مفید هستند. در همین حال بهترین منابع اطلاعاتی برای شناخت مشکلات همان افرادی هستند که به شکل روزمره با آن سروکار دارند و نه دیگران.
به عنوان نمونه گروه توانمندی از کارشناسان نرمافزار و سختافزار که سالهاست در حوزه تامین زیرساخت برای سامانههای حمل و نقل کار میکنند، منبع مناسبی برای بیان مشکلات این حوزه نیستند؛ و مراجعه ما به این نوع افراد برای یافتن مشکلات در هر حوزه پرسشی نادرست است که به پاسخ نادرست نیز ختم خواهد شد. به همین دلیل روشی موسوم به ارائه معکوس Reverse Pitch مطرح شده. این روش در بسیاری از سازمانها و مراکزی که به دنبال شناخت درست مشکلات و یافتن راهحلهای کارآمد هستند، دنبال میشود، تا افراد و بخشهای درگیر با مشکل، قبل از شنیدن راهحلها امکان بیان درست و کامل مشکل را به دست بیاورند.
زیستبوم کسبوکارهای نوآور در دوره اخیر با مشکل تکرار طرحهای آزموده شده و طرحهای غیر جذاب برای مشتریان مواجه است. موضوع شناخت درست مشکل در فهرست دلایل بروز این وضعیت بیشتر از سایر موارد نمایان است. به نظر میرسد تعداد قابل توجهی از گروهها و افراد نوآور تنها بر اساس شناخت خود از مشکلات وارد مسیر ارائه راهحل میشوند و در ادامه راه نیز تلاش مناسبی برای گسترش دامنه شناختی خود انجام نمیدهند. در نتیجه محصولات یا خدماتی طراحی میشود که با اقبال محاطب مواجه نیست.
برگزاری برنامههای ارائه معکوس از سوی مراکز شتابدهی و نوآوری اقدام مناسبی است که به کاهش مشکلات کمک بزرگی خواهد کرد. گرچه بازار کشور ظرفیتهای فراوانی دارد و حضور یک یا چند بازیگر به معنای بی نیازی از حضور سایرین نیست، اما به یاد داشته باشیم که زیستبوم کسبوکارهای نوپا حیات خود را مدیون نوآوری است و نه کارآفرینی. سازمانهای مختلف مسئول در فضای اقتصادی کشور از تکرار برخی کسبوکارهای آزموده شده حمایت میکنند تا به اشتغال و تسهیل جریان تعامل اقتصادی کمک شود؛ اما زیستبوم کسبوکارهای نوپا وظیفه دیگری دارد که تکرار و نسخهبرداری به معنای مرگ آن است.
برای استمرار حیات زیستبوم نوآوری باید تلاش مداوم در ارائه راهحلهای نوآورانه برای مشکلات را ادامه داد، و در این مسیر شناخت درست مشکلاتی که در انتظار دریافت راهحل نوآورانه هستند گامی اساسی است. تقویت هر اقدامی که مسیر مسئلهیابی را هموار میکند ضرورتی حیاتی است، و به نظر میرسد مراکز شتابدهی و نوآوری در این زمینه مسئولیت بیشتری دارند. بی توجهی به این وظیفه کلیدی نه تنها موجب از دست رفتن منابع مالی و سرمایههای انسانی میشود، بلکه فرصتهای تکرارنشدنی حضور کارآمد در بازار رفع نیازهای مشتریان را هم از دست خواهد برد.